اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی

آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند. هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به خوبی فرا بگیرید. یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود. در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد الزامی است. قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی درک نموده و اجرایی کند، از آرامش روحی بیشتری حین داد و ستد برخوردار است زیرا، با درنظر گرفتن تمام ریسکهای ممکن اقدام به سرمایهگذاری مینماید و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی موفقیت در بازار مالی است.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و کلی ارائه کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با ریسک حداقل در راستای کسب بازدهی حداکثر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در وهله اول، کنترل ریسک و حفظ دارایی است. از این جهت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه به همان مدیریت ریسک نیز تعبیر میشود. به بیان سادهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای بدست آوردن بازدهی مورد انتظار خود باید مقدار ریسک مشخصی متقبل شوید؛ طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مقادیر این بازده و ریسک معلوم و به گونهای متعادل شده باشند که در مقابل انتظار برای کسب سودی معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر به سزایی داشته باشد. ترکیب یک استراتژی معاملاتی کارا و مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر منتظره، به مرور زمان منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، تابع قوانین واحد و مشخصی نیست و از یک فرد تا دیگری متفاوت است. در واقع جزئیات و نحوه اعمال مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات شخص بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران در قبال ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کنند که متناسب با شخصیت سرمایهگذاری آنها باشد و در این زمینه نمیتوان برای همگان نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال؛ میزان پذیرش ریسک معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، کاملاً متفاوت است.
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار سهام شده و انتظار دارند ظرف مدت کوتاهی، سرمایه خود را چند برابر کنند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان شدیداً ریسک پذیر نامید زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها تعریف نشده است و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود میاندیشند. چنین شخصی حتی ممکن است مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه کند اما، در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون محدودیت ریسک، سرمایه خود را به نابودی میکشاند. به راستی میتوان ادعا نمود؛ یکی از اصلی ترین وجوه تمایز معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. شیوههای کلاسیک بیشتر بر محاسبات ساده متمرکز بوده و مدلهای جدید نظیر روش پروفسور بالسارا، غالباً بر اساس جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی بنا شدهاند. همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی و در نهایت تعیین چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران میباشند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار سهام
هرچند برای مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی وجود ندارد اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای مرسومی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود، بررسی نموده و در مورد آنها تصمیمگیری کنیم. در واقع پس از مشخص نمودن این موارد مشاهده میکنیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد انتظار از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت معین میشوند. به وضوح میبینیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً حیاتی ایفا مینماید که چشم پوشی از آن نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. حال پس از شرح مفهوم و اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و ذکر ارکان اصلی آن به بیان برخی از قواعد مرسوم و توصیههای رایج در این زمینه میپردازیم؛
- پیش از ورود به معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن را تعیین کنید.
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه بزرگان بازار، حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود!
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، برابر ۱ میباشد و در غیر این صورت، ورود به معامله خطای بزرگی است.
- در صورت نیاز به داشتن چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان، اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به بازدهی نجومی معاملات اعتباری و اهرمی میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر داشته باشید!
- آستانه تحمل افت سرمایه حساب معاملاتی خود را به طور دقیق مشخص نموده و زمانی که به دلیل چندین معامله زیانده میزان افت سرمایه شما به محدوده خطر رسید، بدون تعلل فرآیند معاملات خود را برای مدتی متوقف کنید.
در مجموعه مقالات آتی مدیریت سرمایه در بخش بلاگ آسان بورس، مفاهیم ریسک، بازده، نسبتهای مرتبط با مدیریت سرمایه و… به تفصیل توضیح داده خواهند شد.
آشنایی با روشهای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
برای ورود به بازار سرمایه تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست. همانطور که میدانید مهمترین موضوع این میباشد که بتوانید از دارایی خود پول بسازید. اگر دانش کافی در این زمینه را نداشته باشید، همه سرمایهتان را از دست میدهید.
به گزارش خبرگزاری موج، برای ورود به بازار سرمایه تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست. همانطور که میدانید مهمترین موضوع این میباشد که بتوانید از دارایی خود پول بسازید. اگر دانش کافی در این زمینه را نداشته باشید، همه سرمایهتان را از دست میدهید.
برای اینکه بتوانیم در بازار سود خوبی برداشت کنیم، باید ۳ مورد زیر را در معاملات خود بکار ببرید:
- مدیریت سرمایه
- تحلیل بازار
- روانشناسی بازار
دانستن هر کدام از این موارد برای کسانی که میخواهند وارد این حرفه شوند ضروری است.
در ادامه با گزینه مدیریت سرمایه بیشتر آشنا میشوید.
منظور از مدیریت سرمایه چیست؟
اکثر افراد فکر میکنند تحلیل تکنیکال برای کسب سود از بازار کافی است، اما اگر نتوانیم سرمایه خود را مدیریت کنیم و ندانیم که چه مقدار از سرمایه خود را وارد معامله کنیم، اشتباه بزرگی کردهایم.
اصلیترین هدف در مدیریت سرمایه، کم کردن ضرر و افزایش سود است، یعنی بتوانیم در معاملات اشتباه ضرر کمتر، و در معاملات درست سود زیادی داشته باشیم.
با داشتن مدیریت درست روی سرمایه خودمان سودهای خوبی میتوانیم به دست بیاریم. این را به یاد داشته باشید که اولویت اول حفظ سرمایه است! برای درک بهتر مبحث مدیریت سرمایه، میتوانید صفحه آموزش معاملات بازارهای مالی را مشاهده کنید.
انواع روش های مدیریت سرمایه
برای داشتن مدیریت درست سرمایه یک سری قوانین باید رعایت شود. در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- ضررهای خود را محدود کنید
- حجم معاملات رو معقول و استاندارد انتخاب کنید
- نسبت سود به ضرر را حتماً رعایت کنید
- به حجم معامله زمانی که در ضرر است اضافه نکنید
- حد ضرر رو قبل از باز کردن معامله مشخص کنید
- حد ضرر مجاز روزانه، هفتگی و ماهانه رو برای خودمون مشخص کنیم
حالا با توجه به نکات بالا باید یک سیستم مدیریتی خوب برای مدیریت سرمایه طراحی کنیم. داشتن یک سیستم مدیریت سرمایه برای یک تریدر موفق، واجب و ضروری است.
مواردی که به آنها اشاره کردیم بصورت خلاصه و تیتروار بود. اگر تمایل دارید تا اطلاعات بیشتری در زمینه بازارهای مالی بدست بیاورید و همیشه با جدیدترین متد روز دنیای معامله گری همراه باشید، پیشنهاد میکنیم از این وبسایت آموزشی و خبری استفاده نمایید.
در ادامه برای طراحی این سیستم، یک سری نکات را بازگو میکنیم.
آموزش کامل مدیریت سرمایه
برای طراحی سیستم مدیریت سرمایه معیارها و نکاتی را باید در نظر بگیریم که در پایین به آنها اشاره میکنیم.
استراتژی ورود به معامله
وقتی معامله را باز میکنیم، حتماً باید بدانیم چرا و به چه دلیلی میخواهیم وارد معامله شویم. در واقع برای ورود به معامله باید استراتژی داشته باشیم.
استراتژی تعیین حد ضرر اولیه
قبل از باز کردن معامله باید بدانیم که اگر بازار برخلاف نظر ما حرکت کند و ما ضرر کنیم، تا چه اندازه میتونیم ضرر را تحمل کنیم. بعد از ورود به معامله اگر بخواهیم به این مورد فکر کنیم، مثل این است که سوار ماشین بدون ترمز شده باشیم! قبل از ورود به هر معامله باید حد ضرر خود را تعیین کنید تا در حین معامله هیجانی رفتار نکنید. حد ضرر از مهمترین اصول تریدینگ میباشد.
مشخص کردن حجم معامله
انتخاب حجم معامله باید بر اساس مقدار کل سرمایه ما باشد. فراموش نکنیم که حفظ سرمایه از کسب سود اهمیت بیشتری دارد.
بسیاری از معاملهگران بر این باورند که حداکثر ریسک برای هر معامله نباید بیشتر از ۳ درصد کل سرمایه باشد. با این روش حتی اگر ۱۰ معامله اشتباه پیش برود، باز هم ۸۰ درصد سرمایه ما حفظ شده است. اگر یک تریدر مبتدی هستید، پیشنهاد میکنم از این روش استفاده کنید!
تعیین حداکثر ضرر در دوره زمانی
باید برای مقدار ضرر مشخص شده، دوره زمانی هم مشخص کنیم. یعنی اگر در بازه زمانی مشخصی، به مقدار ضرر مشخص شده از قبل رسیدیم، وارد معامله نشویم و از بازار دور شویم. با این کار میتوانیم به ذهن خود استراحت داده و کنترل بهتری روی احساسات خود داشته باشیم. پس برای حد ضرر خود زمان مشخصی تعیین کنید تا دچار فرسایش نشوید.
شما میتوانید بر اساس رویه ریسکپذیری خودتان، ضررهای زمانی رو به تایم فریم معاملاتی خود اضافه کنید.
تقسیم معاملات به دو یا چند قسمت
برای اینکه بتوانیم مقدار سود خودمان را در بازار بالا ببریم، استراتژی معامله چند قسمتی گزینه مناسبی است. برای این کار یک قسمت از حجم معامله خود را با سود نسبتاً کم میبندیم و بقیه حجم را برای هدف و هدفهای بالاتر و یا بلند مدت باز نگه میداریم.
استراتژی خروج و تعیین حد سود
دقیقاً مثل حد ضرر، حد سود هم باید قبل از باز کردن معامله مشخص باشد. وقتی میخواهید از خانه بیرون بروید، اگر مقصدی نداشته باشید در خیابان سرگردان میشوید!
نسبت سود به ضرر
برای به دست آوردن این نسبت، حد سود را تقسیم بر حد ضرر میکنیم. هر چه عدد به دست آمده از ۱ بزرگتر باشد، معامله بهتر و سود دهی بیشتری داریم. نسبت زیر ۱ یعنی ریسک معامله بالا است و باید از انجام آن معامله پرهیز کنیم.
استراتژی جا به جایی حد ضرر
هر چقدر تلاش کنیم یک استراتژی ورود درست داشته باشیم، تا وقتی معاملات به درستی بسته نشوند و سودی به دست نیاوردیم، نمیتوانیم بگوییم استراتژی ما موفق است! وقتی معاملهای باز است، باید برای جابجایی حد ضرر هم یک استراتژی داشته باشیم.
تمامی مواردی که اشاره کردیم در کنار روانشناسی معاملاتی، بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان میآورد. برای اینکه بیشتر در این زمینه آگاهی پیدا کنید، میتوانید از طریق صفحه مقالات آموزشی بازارهای مالی، اطلاعات خود را افزایش دهید.
سیستم مدیریت سرمایه خود را بسازید
ما میتوانیم یک سیستم مدیریت سرمایه برای خودمان طراحی کنیم. هرکسی باید با توجه به روحیات خود، بهترین سیستم را برای خود طراحی و آن را مکتوب کند.
یادمان باشد یادداشتبرداری در این زمینه بسیار مؤثر است و از سردرگمی ما جلوگیری میکند.
وقتی با قوانین خود پیش برویم و آن را به شکل منظم رعایت کنیم، مسیر روبروی ما هموارتر میشود.
با نوشتن سیستم طراحی شده میتوانیم راه رو بهتر ببینیم و در شرایط مختلف بازار، روی معاملات خودمان کنترل بهتری داشته باشیم.
اصول مهم مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
مدیریت سرمایه یک استراتژی برای افزایش یا کاهش اندازه پوزیشن بهمنظور محدودکردن ریسک است تا یک حساب معاملاتی به بیشترین رشد ممکن خود برسد. مدیریت سرمایه برای هر شخصی منحصر به خود شخص بوده و عواملی چون تجربه حضور در بازارهای مالی، سواد مالی، میزان سرمایه اولیه، سن، درآمدهای جانبی، ریسکپذیری در آن دخیل هستند.
با رشد چشمگیر هر بخشی از بازار سرمایه، صاحبان سرمایه تمایل به حضور در آن بخش پیدا میکنند. در بین این افراد که تخصص و سواد مالی هر کدام متفاوت است، عدهای به دلیل طمع سود بیشتر، از روشهای سرمایهگذاری کمریسکی مثل صندوقهای سرمایهگذاری عبور کرده و ترجیح میدهند بهصورت مستقیم وارد بازار شوند. در این جا یک مسئله مهم وجود دارد که افراد غیرمتخصص آن را جدی نمیگیرند و آن، آموزش قبل از ورود به بازار است.
معمولا افراد مبتدی بعد از ضرر کردن زیاد و ازدستدادن بخش عمدهای از سرمایه خود، شروع به یادگیری اصول و فنون بازار میکنند، البته اگر قبل از این اتفاق بازار آنها را طرد نکرده باشد.
یک بخش از آموزش فعالیت در بازارهای مالی، بخش تحلیل تکنیکال بازار است و معمولا افرادی که نیاز به آموزش را درک کرده و یا بازار آنها را به این سمت هدایت نموده است، به یادگیری این بخش بسنده کرده و تصور بر این دارند که با آموزش تحلیل تکنیکال، آمادگی لازم برای فعالیت در بازار را کسب کردهاند. اما این تحلیلها بهتنهایی کافی نبوده و حتی اهمیت بیشتری نسبت به روانشناسی فرد و نیز مدیریت سرمایه ندارند و در واقع بخش کوچکی از نیازهای آموزشی برای ورود به بازار هستند.
چگونه سرمایه خود را مدیریت کنیم؟
مدیریت سرمایه یک امر منحصربهفرد است، ولی دارای یکسری اصول و قواعد کلی بوده که حتما باید لحاظ شود.
اصلیترین هدف مدیریت سرمایه، حفظ سرمایه بوده و بعد از آن هدف بعدی که کسب سود است، موردتوجه قرار میگیرد. در واقع رسالت یک سرمایهگذار در وهله اول، این است که سرمایه اولیه خود را حفظ کند تا از بازی خارج نشود.
در اینجا ابتدا یک اشاره به پورتفوی سرمایهگذاری مینماییم. یک اصل مهم در سرمایهگذاری یا ترید، چیدن سبد سرمایهگذاری و رعایت تنوع در آن است. یک پورتفوی متنوع به شما امنیت سرمایه داده و به طور قابلملاحظهای از ریسک شما میکاهد.
به عقیده کارشناسان بازار سرمایه، در بحث سرمایهگذاری فردی یا سازمانی، ما سه سبد سرمایهگذاری داریم:
سبد امنیت، سبد رشد و سبد رویاها
- سبد امنیت، مربوط به سرمایهگذاریهای با سود کم همراه با ریسک کم است. مثل سرمایهگذاری در ETFها
- سبد رشد، مربوط به سرمایهگذاری در بازارهایی است که سود بهتر به همراه ریسک بیشتر دارند. مثل سرمایهگذاری در بازارهایی چون بورس اوراق بهادار، فارکس و یا رمزارزها.
- سبد رویاها، مربوط به بخشی از سود دو سبد قبل (معمولا ۳۰ درصد) است که صرف مخارج و خواستههای سرمایهگذار میشود. در واقع این سبد، سبد سرمایهگذاری نبوده و موجودی آن صرف هزینه میگردد.
میزان درصدی که در هر سبد قرار میگیرد، بستگی به ریسکپذیری یا ریسکگریزی فرد یا سازمان دارد. مثلا اگر ریسکپذیری بالایی دارید، میتوانید ۷۰ درصد سرمایه خود را در سبد رشد و ۳۰ درصد آن را در سبد امنیت قرار دهید. البته بهتر آن است که میزان سرمایه سبد امنیت از سی درصد کل سرمایه اولیه کمتر نباشد.
مدیریت این سبدها بسیار مهم بوده و اصل حفظ سرمایه اولیه، در مدیریت این سبدها، هرگز نباید مغفول بماند و همچنین نباید اجازه داده شود که ترس و طمع سبب بههمریختن تعادل این سبدها گردد.
به طور خاص، در میزان سرمایهای که توسط فرد در بازار رمزارزها درگیر میشود، گرچه نمیتوان باتوجهبه عواملی چون تفاوت بین میزان سرمایه اولیه افراد، نسخه واحدی پیچید، ولی نظر عمده کارشناسان بازار سرمایه، اختصاص ۴ تا ۵ درصد از میزان کل پورتفوی سرمایهگذاری به این بخش بازار است.
اصول مدیریت سرمایه
همانطور که ذکر شد، مدیریت سرمایه تعیین میکند که یک معاملهگر در چه زمانی وارد معامله شود، چه میزان حجمی را خریداری نماید و نهایتا در چه مرحلهای از معامله خارج شود و سود خود را سیو کند.
مدیریت سرمایه به شکل یک برنامه، این توانایی را به معاملهگر میدهد که از فشارهای ترید از روی دوش خود کاسته و صبر و تحمل را آموزش ببیند.
- داشتن یک پلن معاملاتی
داشتن یک برنامه معاملاتی برای هر معاملهگر، یک ضرورت مهم است و این ضرورت، برای بازارهایی با ناپایداری بالا مثل بازار رمزارزها، خیلی جدیتر است. معاملهگر با یک برنامه معاملاتی یا تریدینگ پلن، ریسک خود را کنترل کرده و به معاملات خود ثبات بخشیده و در نهایت توانایی کسب سود بیشتری را خواهد داشت.
در یک برنامه معاملاتی موارد مهمی است که باید لحاظ گردد. یکی از این موارد، چگونگی ورود و خروج از موقعیت است، یعنی چه شرایطی بایستی حاصل شود تا معاملهگر، وارد پوزیشن گردیده و چه شرایطی بایستی حادث شود، تا معاملهگر از پوزیشن خارج گردد. به عبارتی لزوم داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب برای معاملات.
یکی از مسائلی که خیلی مهمتر از داشتن برنامه معاملاتی است، پایبندی به این برنامه است. این پایبندی به استراتژی و برنامه، در مواردی که یک معامله در موقعیت ضرر قرار گرفته است، بسیار مهم بوده و نمود پیدا میکند. افرادی که این پایبندی را جدی نمیگیرند، معمولا در اینطور مواقع، با کنارگذاشتن استراتژی خود، و خروج زودهنگام و یا نابهنگام ضرر خود را قطعی نموده و در اکثر موارد اینگونه تصور میکنند که بازار با آنها سر ناسازگاری داشته و به عبارتی فقط منتظر خروج این افراد از معامله بوده، تا رشد خود را مجدد از سر بگیرد! قسمت بدتر ماجرا این است که فرد معاملهگر، اغلب در این موارد، مجدد وارد پوزیشن گشته، تا بتواند پول خود را بازار پس بگیرد و این هنگامی است که بازار وارد فاز اصلاح شده و فرد مجدد ضرر میکند و این چرخه میتواند تا ازبینرفتن کل سرمایه فرد ادامه یابد.
- استفاده از حد ضرر یا استاپ لاس
معاملهگر هنگامی که وارد یک معامله میشود، هدف اولیه باید این باشد که از امکان وقوع ضررهای بزرگ جلوگیری کند و به همین خاطر، برای هر معاملهگری، مشخص نمودن حد ضرر، بسیار مهم و ضروری است و این عمل کمک میکند که میزان ضرر معامله کنترل شود.
یکی دیگر از کارکردهای حد ضرر، این است که از اثرگذاری احساسات بر روی تصمیم معاملهگر جلوگیری میکند و در واقع معاملهگر با گذاشتن حد ضرر مناسب، تصمیم خود را از قبل گرفته است و مدام با احساسات خود درگیر نمیگردد و به طور قابلتوجهی از فشارهای ترید بر روی خود میکاهد.
حد ضرر یکی از فاکتورهای مدیریت سرمایه است و تعیین محل آن به روش تکنیکال و بر روی چارت صورت میپذیرد و معاملهگر به میزان زیادی در جاگذاری آن دخیل نیست. از طرفی سرمایهگذاران بلندمدت و کوتاهمدت، استراتژیهای متفاوتی نسبت به نقطه حد ضرر دارند.
- میزان سرمایه که معاملهگر در معرض ریسک قرار میدهد.
یک موقعیت ورود یا پوزیشن، بایستی به شکلی باشد که در عین حالی که ریسک را کم میکند، پتانسیل رشد حساب را در نظر بگیرد. اما این مهم را باید توجه کرد که یک معامله همیشه در جهتی که ما خواستار آن هستیم، پیش نمیرود و ضرر در معامله یک واقعیت و حقیقت غیر قابل کتمان است؛ بنابراین باید حجمی از سرمایه وارد یک پوزیشن شود که همزمان علاوه بر نداشتن ریسک بالا، سود مناسبی هم برای معاملهگر داشته باشد.
بهطورکلی معاملهگر نبایستی در هر معامله بیشتر از ۱ تا ۲ درصد کل سرمایه را در معرض ریسک قرار دهد و بیشتر از این مقدار در یک بازه زمانی میتواند منجر به ازبینرفتن حساب معاملاتی شخص گردد و یا ضرر سنگینی را برای معاملهگر به ارمغان آورد.
اگر یک معاملهگر این میزان را رعایت کند، تقریبا میتوان گفت، صفر کردن حساب معاملاتی، غیرممکن میگردد.
معاملهگر، چنانچه بدون آن که میزان ریسک مناسب را لحاظ کرده باشد، وارد پوزیشن شده باشد، میتواند از طریق فرمول زیر، ریسک معامله را محاسبه نماید:
ریسک = (حجم پوزیشن * (قیمت ورود - حد ضرر)) / کل سرمایه
- حجم پوزیشن یا موقعیت
برای ورود به یک پوزیشن، ۴ فاکتور را در مقابل خود داریم:
- قیمت ورود
- حجم پوزیشن
- سایز ریسک
- حد ضرر
از این موارد، قیمت ورود که مشخص است، در خصوص سایز ریسک هم که در اصل قبل به آن اشاره شد و میزان مجاز حداکثر ۱ درصد و در موارد خاص تا ۲ درصد هم قابلافزایش است. حد ضرر هم باتوجهبه چارت مشخص میشود و تنها بخشی که به طور کامل میزان آن در دست ماست، حجم پوزیشن است.
حجم پوزیشن با فرمول زیر قابل محاسبه است:
حجم پوزیشن = (درصد ریسک * کل سرمایه) / (قیمت ورود - حد ضرر)
(در معاملات فروش یا sell ، قیمت ورود از حد ضرر کسر میگردد)
در این شرایط، هر چه استاپ بالاتر قرار بگیرد، مخرج کسر ما کوچکتر شده و حجم پوزیشن بالاتر میرود و بالعکس. این فرمول در ابتدای ورود به هر پوزیشن بایستی مورداستفاده قرار گیرد، تا بتوان با حجم درست به معامله وارد شد.
وقتی محاسبه حجم پوزیشن انجام شد و میزان سرمایه برای ورود به یک معامله مشخص گردید، بحث توزیع این حجم برای ورود پیش میآید. بسته به استراتژی و دید زمانی یک معاملهگر، و این که معاملهگر دارای استراتژی بلندمدت یا کوتاهمدت باشد، نوع واردکردن سرمایه به بازار متفاوت است.
بهعنوانمثال برای دید کوتاهمدت و یک معامله با بازه زمانی کوتاه، نوع ورود Laddering یا نردبانی مناسبتر است. ورود لدرینگ یا نردبانی، به ورود یا خروج چند قسمتی از یک پوزیشن، وقتی که از کف یا سقف بودن قیمت مطمئن نیستیم، گفته میشود، به صورتی که مقیاس دلاری خرید ما ثابت است. یعنی اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی اگر قیمت پایین آمد میخریم و اگر قیمت بالا رفت میفروشیم، به شکلی که میزان دلاری ثابت است.
در مقابل برای افراد با دید بلندمدت، استراتژی DCA (Dollar Cost Average) برای خرید بلندمدتی در بازار کریپتوکارنسی بسیار عالی است. در این روش خریدهای هفتگی، ماهانه یا دو ماهانه در زمانهایی که قیمت افت میکند، انجام میشود.
تارگت یا TP (Take Profit)
برای هر خریدی ما یک نقطه TP در نظر داریم که باید چندبرابر ریسک باشد.
نسبت میزان سرمایه قرار گرفته در معرض ریسک، به سود احتمالی پوزیشن را نسبت ریسک به ریوارد یا RR میگوییم که بهینه آن ۳ و حداقل آن یک است.
واردشدن در معامله با ریسک به ریوارد کمتر از یک، کار منطقی به نظر نمیرسد.
اصول مدیریت سرمایه و دارایی
همانطور که ميدانید این روزها مسائل اقتصادی دغدغه درجه اول تمام اقشار جامعه شده است. دارا و ندار فرقی ندارند. این روزها یکی از چالشهای مهم که تقریبا در بین اکثر اقشار جامعه مشترک است، نحوه صحیح مدیریت سرمایه و داراییهاست.
در سال گذشته دیدیم که میلیونها نفر در کشور بهدلیل عدم آشنایی با اصول مدیریت سرمایه، هزاران میلیارد تومان از سرمایههایشان را در بورس به فنا دادند و کاسه چهکنم چهکنم دست گرفتند.
همچنین در سالهای اخیر شاهد آن بودیم که بسیاری افراد مثلا بدون توجه به ترجیحات نقدشوندگی خود، کسر بزرگی از پولهایشان را در ملک سرمایهگذاری کرده و ماههاست نمیتوانند ملکشان را بفروشند؛ حتی به زیر قیمت!
افراد زیادی را میشناسیم که بهدلیل نداشتن شم اقتصادی یا حتی سهلانگاری، حجم زیادی از سرمایههایشان را بهصورت نقدی نگه داشته و بدون آنکه در حوزه مناسبی سرمایهگذاری کنند، شاهد آن بودند که تورم، هر روز از قدرت نقدینگی آنها کاسته است و نمیدانند چه کنند.
اگر شرایطی شبیه به اینها برای شما هم پیش آمده، وقت آن است درباره نحوه مدیریت سرمایه و داراییهایتان تجدیدنظر کرده و اجازه ندهید اشتباهات سالهای گذشته را در سال 1400 تکرار کنید.
در دورهمی مجازی کافه پول که یکشنبه شب، ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۰ برگزار شد، درباره اصولی حرف زدیم که هر کسی با هر میزان سرمایه و دارایی، لازم است برای مدیریت بهتر اموال و داراییهایش با آنها آشنا باشد. تلاش کردیم به شرکت کنندگان کمک کنیم تا بتوانند سرمایهها و داراییهایشان را بهگونهای مدیریت کنند که نه تنها ارزش آنها حفظ شود؛ بلکه هر سال بر ارزش آنها اضافه شود.
لینکهای مرتبط:
مثلث سرمایهگذاری را یادتان هست؟
اگر تا به حال در برنامههای کافه پول شرکت کرده باشید، میدانید که ما مثلثی داریم به اسم مثلث هوش مالی.
برای اینکه هوش مالی بالایی داشته باشیم، باید تلاش کنیم این مثلث را با هر سه ضلع قدرتمندش در ذهنمان داشته باشیم و تقویت کنیم.
بهبود فردی و درآمدزایی دو ضلع از سه ضلع این مثلثاند. اما ضلع سوم که عامل موثری در پولدار شدن و کسب ثروت به شما میرود، سرمایهگذاری است.
در برنامه امروز کافه پول تلاش کردم سرمایه گذاری را از ابعاد مختلف برای دوستان تشریح کنم و به آنها گوشزد کنم که اصول مدیریت سرمایه و دارایی چقدر مهم است.
چرا دانستن اصول سرمایهگذاری و مدیریت آن مهم است؟
در یک جمله «قدرت خرید ما روزبهروز کاهش پیدا میکند!»
۴ دهه قبل، قیمت یک ملک کمتر از ۱۰۰ هزار تومان بود!
آخرین باری که کفش خریدید چقدر بابت آن پول پرداختید؟ فرض میکنیم ۴۰۰ هزار تومان! یعنی بیش از ۴ برابر پول یک ملک مسکونی در دهه ۵۰!!
روزبهروز قدرت خرید کمتر میشود. بنابراین اگر به دنبال این باشیم که پول هایمان را با مشقت و زحمت رویهم بگذاریم تا روزی جمع شود و ما را ثروتمند کند به نظر به سمت بیراهه محض میرویم!
مثلا ممکن است امروز تصمیم بگیریم ملکی را فروخته و با پول آن طلا بخریم و روز دیگر بخشی از طلاهایمان را وارد بازار خودرو کنیم و الی آخر… اما این کار به همین سادگی نیست؛ مگر بهکمک یادگیری اصول مدیریت سرمایه و دارایی.
با درآمد خالی یا پس انداز کردن نمیتوانید ثروتمند و از نظر مالی مستقل شوید. بلکه فقط با یادگیری اصول سرمایهگذاری و مدیریت دارایی و سرمایه میتوانید به این مهم برسید.
آخر در سرمایهگذاری تناقض وجود دارد!!
بله! به نظر میرسد با ورود به بازارهای سرمایهگذاری، با تناقضهای بعضاً عجیبی هم مواجه میشویم. بعضی از مدرسین به ما میگویند در چنین بازارهایی باید حسابی ریسک کنید و ترس را کنار بگذارید. برخی دیگر به ما میگویند با رویکرد ترسو بودن و احتیاط باید وارد عمل شد.
بالاخره چه باید کرد؟
دشواریهای مدیریت سرمایه و دارایی در چنین جاهایی است. اینکه ندانیم چه کنیم، اینکه ندانیم به حرف چه کسی گوش کنیم و چه کاری بهترین کار است.
من اما به شما میگویم بهترین چیز، آموزش دیدن و تجربه کردن است. شما با آموزش صحیح از کسانی که خودشان در این راه دشوار دچار شکستهای زیادی شده و دوباره از جایشان برخاستهاند، میتوانید زمان رسیدن به اهدافتان را کوتاهتر کنید و با کسب تجربه میتوانید هر روز، تعداد شکستهایتان را کمتر کنید.
چیزهایی که یا نداریم و یا دوستشان نداریم!
سرمایهگذاری موفق، مستلزم چیزهایی است که یا اغلب ما نداریمشان یا برایمان چیزهایی خوشایندی نیستند.
برخی از این چیزها از قرار زیرند:
شناسایی نقاط ضعف خود
ما از دانستن نقاط ضعف خودمان بدمان میآید. اغلب ما حتی اگر به صورت زبانی بگوییم انتقادپذیر هستیم، از مورد انتقاد واقع شدن بیزاریم و برایمان چیزی ناراحت کننده است.
همانطور که در روانشناسی خود، کمی پایینتر گفتهام، مغز ما دلش حفظ شرایط موجود را میخواهد و برای همین هم تغییر کردن سخت است. یافتن نقاط ضعف، مجبورمان میکند به تغییری که مغزمان آن را امری ناخوشایند تلقی میکند!
روانشناسی خود
کار کردن روی خود باعث پدیدار شدن و به اصطلاح «رو آمدن» ضعفهای ما میشود. برای همین هم اغلب ما دلمان نمیخواهد به دنبال روانشناسی خود برویم. مغز ما دوست دارد در محیط امن و آسوده خود بماند و خیال کند همه چیز در بهترین شرایط خود به سر میبرد. برای همین هم روانشناسی خود، یا برامیان دشوار و تلخ است و یا برای عقب انداختن آن دائماً وقت کشی میکنیم و سرمان را به چیزهای دیگر گرم.
تجربه
شکستها، اتفاقات بد و بحرانها، تجربههایی ارزشمند و گرانبها هستند که بهای زیادی برای به دست آوردنشان به صورت مستقیم و غیرمستقیم پرداختهایم. اما خیلی اوقات این هزینه را نمی پردازیم و طبیعتاً تجربه را به دست نمیآوریم. تنها کسانی در بازارهای سرمایه موفق میشوند که از شکستها درس بگیرند و بهای تجربههایشان را پرداخت کرده باشند. شما چقدر در حرفه و تخصص خود تجربه کسب کردهاید؟
زیان و ضرر
همه ما آدمها از زیان کردن بدمان میآید و از ان بیزاریم. اغلب ما دوست داریم خودمان را در اینگونه مواقع گول بزنیم و سرمان را به چیز دیگری گرم کنیم تا نبینیم در حال ضرر کردن هستیم.
اما کسانی که سرمایهگذاری را بلد هستند و اصول آن را به خوبی یاد گرفتهاند، میدانند که زیان کردن یکی از بدیهیترین اتفاقاتی است که حتی برای قدرتمندترین سرمایهگذاران هم بعضاً با ارقام سنگین اتفاق میافتد. منتها فرق چیست؟ اینکه این افراد، زیانشان را به خوبی واکاوی میکنند و به دنبال دلیل زیان دیدن میگردند. تا دفعه بعد، متحمل چنین ضررهایی نشوند.
مدیریت سرمایه
و در انتها باید بگویم اکثر ما سودهای هنگفت و یک شبه میخواهیم و به دنبال یادگیری اصول مدیریت سرمایه نیستیم. ما همواره مترصد فرصتی هستیم تا یک شبه بارمان را ببندیم و به فردی میلیاردر و ثروتمند بدل شویم. غافل از اینکه چنین امری، تقریباً غیرممکن است. با دیدن ثروتمندان، نباید فکر کنیم ما هم با میتوانیم مثل آنها شویم. هرچند با سرمایهگذاری اصولی و درست، گام به گام به استقلال مالی و کسب ثروت نزدیک خواهیم شد.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود.
اما در چه مواردی کاربرد دارد؟ شاید شما هم بدتان نیاید بخشی از پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید.
در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایهگذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایهگذاریها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایهگذاریها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا بشویم و بیشتر دربارهاش یاد بگیریم.
اما آیا میدانید در تعیین استراتژی سرمایهگذار، چه عواملی مهم هستند؟
دهها مورد در تعیین این استراتژی مهم است. ضمن اینکه این استراتژی، برای هر فرد منحصربهفرد است و متفاوت با دیگران است. میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و… از جمله عواملی هستند که در تعیین استراتژی سرمایهگذاری موثر هستند.
هدف از مدیریت سرمایه چیست؟
به طور کلی، هدف از مدیریت سرمایه و دارایی، رسیدن گام به گام به سه اصل زیر است:
اول: بقا
یکی از اصول مدیریت سرمایه، اصل بقاست. اصل بقاء به این معناست که شما با از دست دادن کل سرمایه خود، از گردونه بازار خارج نشوید. در بازارهای مالی همیشه ضرر در معامله وجود دارد ولی در هر بازاری می توان درصدی از سرمایه خود را وارد یک معامله کرد.
اگر کل پول موجود در حساب وارد یک معامله شود، ممکن است با پیش بینی نامناسب، معامله منجر به ضرر شود و کل پول از بین برود.
دوم: سود مستمر
بعد از اطمینان از بقا، موقع به دست آوردن سود مستمر است. در مدیریت سرمایه و دارایی، مهم است که برای موفقیت های بزرگ مالی، به جز اصل بدیهی بقا، به دنبال به جریان انداختن اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی سود مستمر باشیم.
سوم: سود زیاد
حتماً به این نکته مهم توجه کنید که بدون دو اصل قبلی، به دنبال تحقق اصل سوم نباشید. اغلب ورشکستگان و مالباختگان کسانی هستند که بدون رعایت اصول قبلی یعنی اطمینان از بقا و ایجاد سود مستمر، دنبال سود زیاد هستند. این اتفاق، نخواهد افتاد…!
قانون ثابت وجود ندارد…!
یکی دیگر از نکاتی که در کافه پول شماره ۳۷ به آن تاکید کردم این بود که اگرچه بحث آموزش و یادگیری در بازارهای مالی و در بحثهای مربوط به سرمایهگذاری ضروری است، اما باید بدانیم قوانین موجود در سرمایهگذاری و مدیریت دارایی، قوانین ثابتی نیستند و بنابر شرایط و اتفاقات مختلف، میتوانند تغییر کنند.
اقدامگرایان برندهاند…!
در بحث مربوط به مدیریت سرمایه و دارایی، اتفاقات جالبی میافتد. ممکن است یک نفر سواد مالی و هوش بالایی در زمینههای سرماهی گذاری داشته باشد و اطلاعاتش در این زمینه کامل و دقیق باشد. اما شخصی دیگر که اطلاعات کمتری دارد ولی عملگراتر است، برنده میشود.
در واقع عملگرا بودن چه پیروز شوید و چه شکست بخورید، میتواند راهبردی سازنده باشد. شکست بخورید، هزینه کسب تجربه را پرداختهاید و اگر موفق شوید که هیچ!!
و گفتم کل بازی در این موارد خلاصه میشود…
در بازه زمانی پایانی کافه پول شماره ۳۷، موارد کلی موفقیت را بیان کردم. گفتم که کل موضوع مدیریت سرمایه و داراییها، به موارد زیر خلاصه میشوند (برای هرکدام از این موراد، توضیحات و مثالهای گوناگونی زدم. برای یادگیری عمیقتر و مفصلتر مباحث، میتوانید در تازهترین کافه پول شرکت کنید!)
- زمین بازی (شما چه بازارهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنید؟ آیا به موقع، زمین بازیتان را عوض میکنید؟)
- حجم معاملاتی (اهداف معاملاتی و حجم معاملاتی که با آن سر و کار خواهید داشت را در نظر گرفته و برای آن برنامهای دارید؟)
- نسب سرمایه درگیر به سرمایه معاملاتی (از کل سرمایهتان، چه بخشی را به عنوان سرمایه معاملاتی و از این بخش، چه نسبتی را به عنوان سرمایه درگیر انتخاب کردهاید؟)
- نسبت سرمایه معاملاتی به سرمایه کل (سرمایه کل شما چقدر است؟ چه کسری از آ نمعاملاتی است؟)
- سیستم خروج از معاملات با ضرر (حد ضرر دارید؟ چطور تعیینش کردهاید؟ چگونه میخواهید با ضرر خارج شوید؟ چه موقع خروج با ضرر، ضرورت دارد؟)
- سیستم خروج از معاملات با سود (با چه درصدی از سود و با چه اهدافی میخواهید از یک استراتژی معاملاتی خراج شوید؟)
و سخن پایانی در کافه پول…
در بخشهای پایانی کافه پول ۳۷، از دوستان شرکت کننده درخواست کردم که مهمترین نکاتی که امروز در کافه پول یاد گرفتهاند را بنویسند تا با این کار، به مرور دوباره مباحث کمک کرده باشند.
شما دوستان عزیز میتوانید صفحه اینستاگرام ما را فالو کنید تا از تازه ترین آموزشها و تحلیل رایگان طلا، دلار، سکه و ارزهای دییتال آگاه شوید:
آدرس پیج اینستاگرام ما: @Hakim_baei
ممنون از اینکه با خلاصه مطالب کافه پول ۳۷ همراه من بودید. بسیار خوشحال میشوم درباره مباحث ارائهشده در گزارش، سوالاتتان را در بخش نظرات بپرسید تا در نخستین فرصت به آنها پاسخ دهم و اگر تجربهای دارید، ممنون میشوم بازگو کنید.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.