فارکس بهجت

موضوع: معامله در بازار جهانی ارز (فارکس) حکمش چیست؟
نوشته اصلی توسط amin.fx
سلام بر شما و معرت از بابت تاخیر در پاسخ
طبق فتوای آیت الله مکارم، اگر خرید و فروش جدی و واقعی باشد و طرفین هم معلوم و مشخص باشند، و البته ارزهای مختلف رو باهم معامله نمایند، اشکال ندارد.
منبع: http://www.forex-co.com/UserFiles/Image/estefta.jpg
http://www.forex-co.com/default.aspx?Page=حکم%20شرعی&tni=&nid=78#To p
اینجا رو هم ببینید: http://forum.sarmaye.com/showthread.php?t=1237
بحث های زیادی در این مورد شده است.
البته نمیخوام بگم همشون مستند و صحیح هست.
فقط جهت اطلاع و مطالعه عرض میکنم.
ولی گویا یکی از کاربران در پست شماره 58 اونجا حضورا از دفتر آیت الله مکارم استفتاء کرده و تصویر پاسخ ها رو هم قرار داده است.
در مورد صحت و سقمش نظری ندارم. گرچه بعید هست ساختگی باشه!
http://forum.sarmaye.com/showpost.ph. 2&postcount=58
شاید بحث های دیگه ای هم در همونجا شده باشه.
من فرصت نکردم همشون رو بخونم.
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست.
تشکرها 2
دوست جديد
عضو وفادار
گالری 56
نوشته اصلی توسط amin.fx
دلیل حرمت فارکس
چرا بازار فارکس از لحاظ شما شرایط شرعی معامله را ندارد؟
خیلی متشکرم اگر دلیل آن را ذکر کنید.
برای اینکه اگر در شرایط آن دقت کنیم شبیه نوعی قمار و کلاهبرداری است و بسیاری افراد سرمایه های خود را از این طریق باخته اند
سلام بر شما
نگاه کنید، اگر معامله در بازار فارکس صوری باشه نه واقعی، نوعی قمار هست و در نتیجه حرام.
اما اگر همونطور که گذشت خرید و فروش ارز واقعی باشه، طرفین معامله هم معلوم و مشخص باشند، و البته ارزهای مختلف رو باهم معامله کنند، قائدتا مشکلی نداره.
اینکه فرمودند معامله صوری نباشه که مشخصه!
چون معامله ای که از روی قصد واقعی نباشه، معامله نیست و خریدار مالک جنس نمیشه و فروشنده هم مالک ثمن. (یعنی مبلغی که مشتری پرداخت میکنه) نمیشه.
اینکه فرمودند طرفین معامله معلوم و مشخص باشند نیز از این جهت هست که معامله ای که یک طرفش نامعلوم باشه، اصلا معامله نیست.
و اما اینکه فرمودند ارزهای مختلف رو خرید و فروش کنند، از این جهت هست که اگر ارزهای یکسان رو معامله کنند، به جهت تفاوت قیمتی که پیش میاد، حکم ربا پیدا میکنه و نوعی قمار محسوب میشه.
توضیحات بیشتر در مورد ربا و قمار رو در اینجا ببینید: http://www.askquran.ir/showthread.php?t=2695
اگر سوالی هم در این مورد داشتید لطف کنید همونجا بپرسید تا بحث ها از هم جدا باشه.
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست.
دوست جديد
ولی دوست عزیز ما در این بازار معامله واقعی انجام میدهیم و در این شکی نیست و همچنین ارز های مختلف را باهم معامله میکنیم
پس چطور ایشان فرموده اند که قماره و از واژه کلاه برداری استفاده میکنند در صورتی که بنده و دیگر عزیزانی که در این بازار کار میکنند می دانند که کلاهبرداری وجود ندارد و فقط شخص شما باعث ضرر خود شما است و نه دیگری و اینکه پولی که شما از دست میدهید و در اصل در خرید و فروش ضرر میکنید به جیب یک عده خاصی نمیرود بلکه کس دگیری درست بالعکس معامله شما معامله کرده است مثلا اگر شما دلار را به یورو فروختید کسی دیگری ان طرف دنیا است که دلار را به یورو میخرد و وقتی شما اقدام به فروش انچه دارید میکنید کسی دیگر ان طرف دنیا ان را میخرد و با توجه به میزان عرضه و تقاضا ارزها نسبت به هم گران یا ارزان میشوند و اصلا کلاه برداری در کار نیست که هیچ بلکه اصلا این حرف بسیار خنده دار نیز است و احتمال قوی ایشان بابازار ارز آشنا نیستند و این برای بنده بسیار ناراحت کننده است
عضو وفادار
گالری 56
سلام و معذرت از بابت تاخیر در پاسخ
خب من در پست دوم فتوای ایشون رو آوردم.
همونطور که می بینید قائل به جواز هستند.
موردی هم که گفتند جایز نیست، جایی هست که معامله صوری باشه و قمار یا کلاه برداری!
البته اگر باز هم اطلاعات بیشتر و مطمئن تری میخواین، میتونید کتبی یا تلفنی از دفتر ایشون یا هر مرجع تقلید دیگه سوالتون رو بپرسید.
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست.
دوست جديد
با سلام :
واقعا جای نگرانیه که معاملات فارکس اینهمه در بین مردم ایران رایج شده ولی حکم شرعی اون هنوز معلوم نیست .
من خودم قبلا بارها حکم شرعی فارکس رو از سایتهایی مثل تبیان پرسیدم که در همه اونها جواز این معاملات در صورت جدی بودن قصد طرفین ذکر شده بود ولی این روزها استفتااتی در اینترنت دیدم که جوابهای متناقضی در اونها داده شده .
در دو استفتایی که از سایت آیت الله سیستانی شده در یکی نوشته شده فارکس بهجت که جایز است و در دیگری اومده که حضرت آیت الله اجازه ورود به این معاملات را نمی دهند .
در استفتاات برخی دیگر از علما هم این بازار به شرکتهای هرمی تشبیه شده در حالی که در فارکس اصلا بازاریابی وجود نداره چه برسه از نوع هرمیش.
آنچه که شدیدا باعث تشویش خاطر من شده متنیه که در سایت آیت الله مکارم دیدم که ایشون فارکس رو شبیه قمار می دونن و وقتی خودم بعد از دیدن این متن مندرج در سایت استفتا کردم و کاملا بازار رو برای ایشون شرح دادم و تفاوت اون رو با قمار توضیح دادم ( به این نکته هم توجه کنید که در سایت نوشته شده که کلیه استفتاات با حضور معظم له پاسخ داده میشه ) ، پاسخ اون به این شکل داده شد :
- با اهداء سلام و تحیت
در مورد فارکس به طور مفصل تحقیق کردیم و حکم همان است که گفتیم .
همیشه موفق باشید .-
روز بعد دوباره با توضیحات کامل از سایت تبیان سوال کردم و جوابش این اومد که معامله ارز در فارکس با معامله ارز در خارج از اینترنت فرقی نداره به شرط اینکه شرکتهای هرمی به نام فارکس افراد رو جذب نکنن .
از سایت آیت الله خامنه ای با توضیحات کامل استفتا کردم و در توضیح لوریج تاکید کردم که بروکر در قبال اعتبار یا وامی که می ده سودی بر نمی داره و چه ما از لوریج استفاده کنیم یا نه فقط اسپرد و کارمزد مشخص خودشو بر می داره جواب اومد که معامله ارز اشکال نداره ولی اعتبار کارگزار اگه به عنوان قرض باشه که قهرا ( با توجه به انکه در سوال تاکید کردم سود برنمی داره ) همرا با سوده عنوان شرعی نداره .
آیا یک نفر که با فارکس آشنایی کامل داشته باشه در عین حال آشنا با فقه باشه وجود نداره؟
حالا تکلیف این همه سردرگرمی و تحیری که برای ما ایجاد شده چیست ؟
«آقای بهجت ۵۰ سال قبل گفت بهزودی ظهور محقق میشود»
آیتالله گرامی گفت: بیش از ۵۰ سال قبل، پیش آقای بهجت بودم. صحبت ظهور مطرح شد. آقای بهجت گفت به زودی ظهور محقق میشود. گفتم آقا یقین دارم که به زودی ظهور نمیشود. ایشان گفت به چه دلیل؟ گفتم چون علائم ظهور محقق نشده است. گفتند همه اینها ممکن است در دوماه محقق شود. یادم نیست این حرف را همانجا زدم یا بعداً گفتم، اما گفتم برخی از این شرایط به گونهای نیست که در یک سال دوسال محقق شود. روایت داریم که آنقدر امر ظهور طول میکشد که معتقدان امام زمان (عج) از عقیده خود دست کشیده و می گویند دروغ است. خب الان که بیش از هر زمانی دیگر گفته میشود یا مولانا یا صاحب الزمان؟ مردم همه می گویند یا مهدی عجل علی ظهورک، اگر همین الان هم به خاطر کرونا نبود هر هفته مسجد جمکران مملو از دوستداران آن حضرت بود. این تغییرات فرهنگی در یکی دو سال محقق نمیشود. اینها خیلی زمان میبرد.
دینآنلاین نوشت: سالهاست که وعده ظهور امام زمان توسط برخی از چهرههای مذهبی مطرح و توسط برخی از مردم منتظر دست به دست میشود. در روزهای گذشته فایل صوتی از یکی از بزرگان معاصر منتشر شد که در آن آمده بود جهان در سال ۱۴۰۰ به دست امام زمان می افتد.
آیا میتوان برای ظهور حضرت مهدی زمان تعیین کرد؟ آیا اینگونه سخنان در روایات شیعه ریشه دارد یا برداشتهای فردی است؟ چرا چنین سخنانی از دهان بزرگان دین مطرح میشود؟
برای بررسی این پرسشها با آیت الله محمدعلی گرامی از مراجع تقلید شیعه به گفتگو نشستیم. او در این گفتگو مطرح شدن این سخنان را نادرست دانست و گفت تعیین کردن وقت برای ظهور سبب آسیب زدن به باورهای مذهبی مردم میشود.
*سالهاست که از زبان برخی از بزرگان مذهب شنیده میشود که امام زمان به زودی میآید یا گفته شده که جهان در سال ۱۴۰۰ به دست امام زمان می افتد. آیا از روایات میشود به زمان ظهور دست پیدا کرد؟
روایتی داریم که کذب الوقاتون؛ کسانی که زمان معین میکنند دروغ می گویند. این به معنای این نیست که عمداً دروغ می گویند، بلکه اشتباه می گویند و سخنشان خلاف واقع است.
طبق برخی از مکاشفاتی رسیده خود حضرت هم از زمان دقیق ظهور مطلع نیست و منتظر دستور فارکس بهجت خداوند متعال است. برخی روایات رسیده که در آن از شیعه خواسته شده برای ظهور دعا کنند تا فرج زودتر محقق شود.
علائم ظهور هم دو دسته هستند؛ یک دسته از آنها اتفاقهای فیزیکی است؛ اینها امکان دارد که در یک مدت زمان کوتاه محقق شود، اما دستهای دیگر از این علائم مستلزم یک سری تغییرات فرهنگی در جامعه است. این دسته زمان میبرد.
بیش از ۵۰ سال قبل، پیش آقای بهجت بودم. صحبت ظهور مطرح شد. آقای بهجت گفت به زودی ظهور محقق میشود. گفتم آقا یقین دارم که به زودی ظهور نمیشود. ایشان گفت به چه دلیل؟ گفتم چون علائم ظهور محقق نشده است. گفتند همه اینها ممکن است در دوماه محقق شود. یادم نیست این حرف را همانجا زدم یا بعداً گفتم، اما گفتم برخی از این شرایط به گونهای نیست که در یک سال دوسال محقق شود. روایت داریم که آنقدر امر ظهور طول میکشد که معتقدان امام زمان (عج) از عقیده خود دست کشیده و می گویند دروغ است. خب الان که بیش از هر زمانی دیگر فارکس بهجت گفته میشود یا مولانا یا صاحب الزمان؟ مردم همه می گویند یا مهدی عجل علی ظهورک، اگر همین الان هم به خاطر کرونا نبود هر هفته مسجد جمکران مملو از دوستداران آن حضرت بود. این تغییرات فرهنگی در یکی دو سال محقق نمیشود. اینها خیلی زمان میبرد.
وقتی یکی از آقایان در اصفهان هم از قول آقای بهجت گفته بود که پیرمردها هم امام زمان (عج) را میبینند. مجلهای در اصفهان زیر نظر این آقا منتشر میشد. از طرف آقازادهها آمدند با من مصاحبه کنند. گفتم به آقا بفرمایید اینگونه صحبت نکنند. افرادی به این حرفها امید میبندند و بعد میبینند اتفاقی نیفتاده و بدبین میشوند.
سالهای ۵۲ تا ۵۵ در زندان بودم. مواردی را داشتیم که کمونیست شده بودند. میگفتند که فلان آقا به قزوین آمده بود. منبر میرفت و میگفت به بیابان بروید و اذکار یا فارس الحجاز ادرکنی را بگویید امام زمان را میبینید. میگفت همه این کارها را کردم امام زمان را ندیدم.
در مباحث این چنینی نباید به کسی وعده قطعی داد. برای ظهور امام زمان (عج) باید مقدمات ظهور شود. در شیعه افراد زیادی قیام کردند و به نتیجه نرسیدند. این اقدامات قبل از وقت باعث اتلاف نیروها میشود. در روایات هم داریم. در همین زمان خودمان هم شیعیان برخی مناطق دست به اقداماتی زدند که به ضرر شیعه شد. در یکی از همین کشورها شیعیان در مدارج اداری و دانشگاهی بودند. به خاطر اقدامات قبل از وقت از همه جا دستشان کوتاه شد و برخی از آنها هم مهاجرت کردند.
شیعه نباید نه وقت تعیین کند و نه دست به اقدام عجولانه بزند. انتظار خوب است اما این انتظار نباید به این روند تبدیل شود که بگوییم امسال میآید یا پیرمردها حضرت را میبینند. خب پیرمردها حضرت را دیدند؟ آنها که این را مطرح کردند خودشان رفتند و حضرت را ندیدند.
*چرا این صحبتها از دهان بزرگان دین خارج میشود؟
اینها ثمره عشق به حضرت است. وقتی انسان عاشق میشود چیزهایی به دلش می افتد و اینطور بیان میکند. اینها که قصد ضرر ندارند. نیت این بزرگان خیر است اما به نظر من اظهار اینها درست نیست و به اعتقادات مردم ضربه می زند.
*مردم نسبت به این اخبار و صحبتها چه واکنشی داشته باشند؟
همه باید بدانیم که کسی نمیتواند زمان قطعی برای ظهور تعیین کند. حضرات معصومین علیهم السلام خودشان به ما گفتهاند صحبت کسانی را که وقت تعیین میکنند رد کنید. ما باید منتظر باشیم. انتظار هم این نیست که بگوییم فردا میآید. به هرحال باید در این موارد احتیاط کرد و صحبتهای قطعی را مطرح نکرد.
*وظیفه منتظران چیست؟
منتظران باید به دنبال ارتقاء مذهبی خود و خودسازی باشند. منظور از انتظار پیدا کردن آمادگی برای همراهی با حضرت است. ما باید به دنبال درک مقام امامت باشیم.
اقبال عمومی به آیتالله بهجت ریشه در فطرتِ حقگرای انسانها دارد/ در عصر کنونی باید متوجه خدا و قیامت بود
بسیاری از افکار عمومی، حضرت «آیت الله بهجت (ره)» را صرفا در قالب عبادت و عرفان شناختهاند. این درحالیست که ایشان یک عالِم به تمام معنا بودند. اکنون در حوزه فقه یا مباحث قرآنی و معارفی، به هر کلمهای که از ایشان رسیده مینگریم، میبینیم که چقدر دقیق کار خود فارکس بهجت را انجام دادهاند و اظهارنظر کردهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، همزمان با فرارسیدن ۲۷ اردیبهشت ماه، سالگرد ارتحال حضرت «آیت الله بهجت (ره)»، بار دیگر بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، به بررسی ابعاد مختلف حیات علمی، عرفانی و عبادی این عالم ربانی میپردازند. آیت الله بهجت ازجمله آن دسته از علمای دینی محسوب میشود که اقشار و گروههای مختلف اجتماعی، فارغ از نوعِ دیدگاه و جهانبینیها، احترام ویژهای را برای ایشان قائلند. مسالهای که حاکی از محبوبیت، مقبولیت و اقبال گسترده به ایشان است. در این راستا با «حجتالاسلام و المسلمین حامد رنجبر» استاد حوزه، امام جمعه سابق لاهیجان و از شاگردان حضرت آیت الله بهجت (ره) ، درباره برخی پرسشهای نسل جدید در مورد ایشان و توصیههایی این شخصیت دینی که برای جامعه کنونی ما مفید هستند، گفتگو کردیم. مشروح گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین حامد رنجبر را در ادامه میخوانید.
یکی از نکات مهمی که در مورد حضرت آیت الله بهجت (ره) مطرح است، محبوبیت قابل ملاحظه ایشان میان تمامی اقشار و گروههای اجتماعی است. در واقع، اغلب آنها در عین حفظ اختلافات فکری با یکدیگر، در یک نقطه اشتراک نظر دارند و آن ارادت به حضرت آیت الله بهجت (ره) و اجماع در مورد این مساله است. این مساله در مورد کمتر افرادی در طول تاریخ مشاهد میشود. دلیل اصلی این موضوع را چه میدانید؟
به نظر من انسانها قبل از اینکه هر دین و اعتقادی داشته باشند، به تعبیر قرآنی، «فطری» هستند. انسان دینِ حنیف دارد. از این رو «فطرت حق گرایِ انسانها» مساله بسیار مهمی است و به نوعی زمینه را جهت درک بسیاری از مسائل از سوی آنها فراهم میکند. البته که این مساله در قرآن کریم و در سوره مبارکه «شمس» نیز آمده است. جایی که خدای تبارک و تعالی میفرماید: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا/ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»، این بدان معناست که انسانها قبل از اینکه پیغمبر و امامی بیاید، یکسری بدیها و خوبیها را به خوبی میفهمیدند. حتی امروز اگر ما در شرق و غرب عالم با هر انسانی به بحث و گفتگو بنشینیم، میبینیم که اساسا انسانها یکسری یافتههای مشترک دارند و آنها را درک میکنند. از این منظر اگر انسانها در جایی ببینند که فردی روی مدارِ صدق و صفای باطن حرکت میکند، مجذوب وی خواهند شد (با توجه به فطرت خود). در این میان، تنها آن دسته از افرادی که با فطرت خود نوعی جنگ درونی دارند، دچار مشکل خواهند شد. از این منظر، «حضرت آیت الله بهجت (ره)» همواره سعی داشتند در زمینه عبودیت و بندگی خالص بر پایه صداقت، اخلاق و بیرنگ بودن، بهترین عملکرد را داشته باشند و فقط رنگ خدا را داشتند و به نظر من؛ وقتی نوعِ آدمها، چنین فرد محترمی را میبیننند (چه آنهایی که معاصر ما هستند و چه آنهایی که در دورههای مختلف تاریخی آمدهاند و جایگاهی شبیه به حضرت آیت الله بهجت(ره) داشتهاند)، مجذوب ایشان میشوند.
مطالب مختلفی در مورد کرامات حضرت آیت الله بهجت (ره)، حتی از دوران کودکی ایشان مطرح شده است. این در حالی است که خودِ ایشان چندان میلی به صحبت در این رابطه نداشتهاند و به انحا مختلف در دوران حیات خود در مورد آن سکوت کردهاند. دلیل اصلی این رویکرد حضرت آیت الله بهجت (ره) را چه میدانید؟
دلیل اصلی این مساله مرتبط با خودِ حضرت آیت الله بهجت نیز نمیباشد. اساسا انسانهایی که رشدیافته هستند، نوعا اینطور هستند که از خودشان، نگاه به خوشان، و محصور بودن در خودشان و اینکه بخواهند مثلا داراییهای خود را به رخ بکشند، چندان فارکس بهجت خوششان نمیآید. البته که این مساله را مثلا در مورد دانشمندان بزرگ نظیر فیزیکدانان و یا ریاضیدانان برجسته جهان نیز مشاهده میکنید و مثلا وقتی به آنها میگویید که شما خیلی میدانید، آنها میگویند، خیر و نادانستههای ما هنوز فراوان است. به طور کلی در افرادی که از لحاظ معرفتی و علمی رشد میکنند، میبینیم که پرسشها و سولات به مراتب بیشتری نیز دارند و کمبودهای بیشتری را هم در مقایسه با دیگر افراد متوجه میشوند. اساسا پرسشهای فردی نظیر بنده در یک حوزه خاص مثلا در علم فیزیک محدود است اما یک پروفسور علم فیزیک، پرسشهای به مراتب زیادتری در این حوزه دارد و وقتی یک چنین فردی میبیند که سیلی از مسائلی که او با آنها رو به رو است، هنوز پاسخی ندارند و بسیاری از موضوعات حل نشدهاند، هیچگاه احساس کامل بودن نمیکند و میداند که کمبودهای زیادی وجود دارند. دقیقا در مسائل معنوی نیز همینطور است. یعنی انسان وقتی در مسیر بندگی، رشد و تعالی دارد، نشانه اصلی ترقی وی این است که «انسان خود را نبیند». البته این نکتهای که میگویم، خارج از تعارفات مرسوم معنا مییابد. بنده به سهم خودم به یاد دارم که زمانی حضرت آیت الله بهجت میزبان یکی از آقازادگانِ علمای نجف بودند. ما در کلاس در خدمت حضرت آیت بهجت (ره) بودیم (کلاسی که در منزل ایشان برگزار میشد). آن بزرگوار خود سن بالا بودند (پدر ایشان از مراجع قدیم بود) و ایشان، همسن یا حتی بزرگتر از آیت الله بهجت (ره) بودند. ایشان در پیش ما چند کلمه از حضرت آیت الله بهجت (ره) تعریف کردند و من به یاد دارم که آیت الله بهجت (ره) شدیدا خجالت زده شدند و به خود میپیچیدند و ناراحت بودند. ایشان دوست نداشتند که فردی در مورد شخص و مراتب ایشان تعریفی کند. البته که نوعا در سیره بزرگانی نظیر آیت الله بهجت (ره) نیز همین وضعیت را شاهد هستیم. در این سیره، «من» دیدن وجود ندارد. در این رابطه شاعر میفرمایید که «خدابینی از خویشتنبین مخواه».
حضرت آیت الله بهجت ازجمله شاگردان بهنامِ حضرت «آیت الله سیدعلی قاضی (ره)» بودهاند. البته که مطالب مختلفی نیز در مورد قرابت این دوبزرگوار گفته شده و حتی آیت الله قاضی (ره)، آقای بهجت را «فاضل گیلانی» خطاب کردهاند. به نظر شما اساتیدی نظیر آیت الله قاضی (ره) چه نقشی را در زندگی حضرت آیت الله بهجت (ره) بازی کردند؟
حضرت آیت الله بهجت (ره) نوعا احترام زیادی را برای اساتید خود قائل بودند اما اسم نمیبردند. در این رابطه مثلا اکنون شاهدیم که افراد از اساتید خود اسم میبرند و مثلا میگویند ما شاگرد آیت الله بهجت (ره) هستیم. با این حال، شبیه به این رویکرد را در مورد خودِ آیت الله بهجت نمیبینیم و ایشان نمیگویند که استاد ما آقای قاضی و یا غیره. ایشان میفرمودند «اساتید ما» یا «استاد ما» …گاهی ما از ایشان سوال میپرسیدیم که حاج آقا آیا فردی که میفرمایید فلانی است یا شخص دیگری، آن موقع ایشان معین میکردند. در واقع، ایشان یک تکریم و احترام خاصی ر ا برای اساتید خود قائل بودند. بر اساس زندگینامهای که از ایشان وجود دارد، چندین سال را با مرحوم آیت الله قاضی مرتبط بودهاند و در جلسات و محافل ایشان شرکت میکردهاند. البته نکاتی هم در این رابطه وجود دارد. به عنوان مثال، زمانی که حضرت آیت الله بهجت با مرحوم آیت الله قاضی ارتباط نزدیکی داشتند، عدهای رفتند نزد مرحوم پدر آیت الله بهجت و مثلا ادعا کردند که ایشان درس نمیخواند و صرفا به عبادت میپردازد و امثالهم. سپس پدر آیت الله بهجت در نامهای به ایشان فرمودند که «من راضی نیستم که شما به مستحبات بپردازید». این مساله حقیقتا خیلی قابل تامل است. پدر آیت الله بهجت به ایشان گفتند که شما باید درس بخوانید و به واجبات توجه داشته باشید. ظاهرا آیت الله بهجت این نامه را نزد آیت الله قاضی میبرند و آقای قاضی، آیت الله بهجت را به مرجع تقلید ایشان یعنی آقا «سیدابوالحسن اصفهانی» ارجاع میدهند و ایشان هم آیتالله بهجت را به تبعیت از امر پدر حکم میکنند. در این راستا، ایشان چندین سال را محروم بود از خیلی از مستحبات. این مساله به ویژه برای کسی که در راه است، بسیار سخت و دشوار میباشد. با این حال، فارکس بهجت ایشان به دلیل آنکه عبد صالح خدا بودند و به معنای واقعی کلمه بندگی میکردند و معامله خود را صرفا با خدا انجام میدادند، استقامت کردند و رشد کافی و متعالی را نیز داشتند.
به نظر شما مهمترین موارد تاکیدی که حضرت آیت الله بهجت (ره) به آنها توجه داشتند که به نوعی میتوانند مشکلگشای عصر پُر از بحران انسان مدرن فعلی نیز باشند، چیست؟
به نظر من نکته اصلی که در رابطه با این سوال باید مورد توجه قرار داد، «خدا و قیامت» هستند که حضرت آیت الله بهجت (ره) نیز کاملا به آنها توجه داشتند. اینها دو مسالهای هستند که انبیا نیز به آنها تاکید فراوانی داشتهاند و اساس شیاطین نیز همواره در تلاش جهت منحرف کردن اذهان انسانها از این دو هستند. آیت الله بهجت (ره) به نحو قابل ملاحظه و برجستهای به دیگران تاکید میکردند که آنچه مهم است این نکته میباشد که اساسا انسان غافل نباشد. زیرا در صورت غفلت، مورد هجوم قرار میگیرد و آسیب میبیند. غفلت، در آسیبپذیری انسان و به طور کلی انسانهای جهان امروز بسیار تاثیرگذار است. اگر امروز کسی بخواهد زندگی خوبی داشته باشد واز عمرش بهره درستی بگیرد و در چالشهای اجتماعی و فرهنگی و استرسهایی که در جهان کنونی به شدت اوج گرفتهاند گرفتار نشود، بهترین راه این است که از غفلتِ خدا و قیامت فرار کند. انسانها باید توجه داشته باشند و به شخصیت خود، جایگاه خود، ارتباطشان با حضرت حق و اینکه خدا میبیند و میشنود و اینکه ما در محضر او هستیم و اساسا او ما را رها نکرده، ایمان داشته باشند. تردیدی نیست که اگر این مساله مورد توجه قرار گیرد، بسیاری از چالشها و بحرانهای انسانها نیز حل خواهند شد.
بعضا غلوهایی نیز در مورد حضرت آیت الله بهجت (ره) صورت میگیرد که البته به هیچ عنوان پذیرفته شده نیست و خودِ ایشان نیز در سیره عملی خود به هیچ عنوان از این مساله استقبالی نداشتهاند. روند معرفیِ درست و حقیقی ایشان به ویژه به صورت ساختاری و نهادی در کشورمان را چگونه میبینید؟
«جهل» همیشه مشکل ساز است. امیرالمومنین علی (ع) میفرمایند: «جاهل دیده نشود مگر در افراط یا تفریط». بهترین چیز این است که در مورد شخصیتهایی نظیر آیت الله بهجت (ره) به صورت تحقیقی و علمی رفتار شود. من بعضا شاهد بودهام که کلیپها و حرفهایی به نقل از و مرتبط با حضرت آیت لله بهجت ساخته شده و ترویج میگردند که هیچ پایهای ندارند. حتی گاهی اوقات در تضاد با عقل هستند. حضرت آیت الله بهجت دو ویژگی بسیار مهم داشتند که خیلی در مورد آن حرف زده میشود و جامعه خودمان را باید از این دو بیشتر سیراب کتیم. اولا، افرادی که با حضرت آیت الله بهجت (ره) ارتباط داشتهاند (چه آنهایی که یک سال و یا آنهایی که مثلا ۵۰ سال آیت الله بهجت(ره) را میشناختهاند) میدانند که ایشان بر مساله عقل تاکید زیادی داشتند. دوم اینکه عمدتا افکار عمومی حضرت آیت الله بهجت (ره) را در قالب عبادت (از دریچه عبادت و عرفان) دیدهاند. این در حالی است که ایشان یک عالمِ به تمام معنا بودند. اکنون ما در حوزه فقه، و یا مباحث قرآنی و معارفی، به هرکلمهای که از ایشان رسیده مینگریم، میبینیم که چقدر دقیق کار خود را انجام دادهاند و اظهارنظر کردهاند. من زمانی خدمت یکی از مراجعِ فعلی رسیدم و آثار و نوشتههای حضرت آیت الله بهجت (ره) را برای آن بزرگوار توضیح میدادم و میگفتم که دستنوشتههای زیادی از ایشان به جا مانده است. آن مرجع عالیقدر حقیقتا تعجب کردند و گفتند که کارهای علمی ایشان انگار مخفی مانده است و بیشتر جنبه عرفانی و زهد و عبادت ایشان برجسته شده است. آیت الله بهجت چندان علاقه نداشتند که خود را در قالب عرفان معرفی کنند. این مسالهای درخور توجه است. ایشان دوست داشتند که خود را در قالب یک بنده و از منظر بندگی تعریف کنند. فردی که بر مدارِ سیره قرآن و عترت، و مخصوصا چهارده معصوم است. در نشست و برخاستها و محافلی که آیت الله بهجت حضور داشتند نیز سوالاتی که بیش از همه ایشان را خوشحال میکردند، سوالات علمی و فقهی بود. در مورد حفظ و نشر آثار حضرت آیت للله بهجت (ره) نیز شکر خدا، دفتری در این رابطه دایر شده و زحماتی نیز در چهارجوب این دفتر کشیده میشود با این حال خواهش من این است که افرادی که مسائلی را گاها از اطراف در مورد حضرت آیت الله بهجت (ره) میشنوند، حتما آنها را چِک کنند و ببینید که آیا صحت دارند و سند درست و معتبری برای آنها وجود دارد؟ بسیاری از آن چیزیهایی که بعضا به نقل از این بزرگان گفته میشود عملا موجب اذیت آنها میشود وبه هیچ عنوان مورد تاییدشان نیست. بدون تردید غلو کردن در مورد هیچ چیز درست نیست و هر وقت این نیت وجود دشاته باشد که بخواهند چیزی را خراب کنند، در مورد آن غلو میکنند. مساله و رویکردی که درنوع خود میتواند قدرت تاثیرگذاری جان کلام و مواضع به حق و درست بزرگانی نظیر حضرت آیت الله بهجت(ره) را به نحوی منفی تخت تاثیر قرار دهد. حضرت آیت الله بهجت برای تمامی اقشار و گروههای سنی و فکری جامعه ما در دوران فعلی، الگویی بسیار مناسب هستند به شرط اینکه مسائلی را نیز ما رعایت کنیم و از هرگونه انحراف و غلو در مورد ایشان خودداری نماییم.
در پایان اگر خاطره و نکته مفیدی به سبب سالها تلمذ نزد آیت الله بهجت (ره) در ذهن دارید، بیان فرمایید.
شاید مهمترین خاطرهای که من از حضرت آیت الله بهجت دارم مربوط به زمانی میشود که ایشان از من در مورد همسایههایم پرسیدند. من گفتم اطلاع چندانی ندارم چون به هر حال ما کل روز را به مطاله و کار مشغولیم و شب هم که پس از مطالعهای محدود و پرداختن به مسائل زندگی خود، وقت چندانی جهت پرداختن به این حوزه نداریم. ایشان هموار تاکید داشتند که توجه به همسایه بسیار مهم است. موضوعی که به ویژه در دوران ما چندان مهم تلقی نمیشود. به نظر من الگوی غالب زندگی در دوران ما یک زندگی خودخواهانه است که به هیچ عنوان الگوی مطلوب زندگی اسلامی نیست. این بدان معنا نیست که ما باید فضولی کنیم در کار دیگران. تاکید اصلی در ارتباط این است که ما خود را در معرض دیگران قرار میدهیم و به نوعی میگوییم که اکر کمک یا کاری از من برمیآید، میتوانم به شما کمک کنم. انسان در صحبتهای خود با دیگران، نوعی فرهنگ و فکر را انتقال میدهد. حضرت آیت الله بهجت (ره) با اشاره به تاکیدات فراوان پیامبر (ص) در مورد توجه به همسایه میگفت اگر این مساله را ما رعایت میکردیم، بسیاری از مشکلات کاهش پیدا میکردند و بسیاری از نحلههای بیگانه وارد فارکس بهجت کشور ما نمیشد و انحرافات فکری و عقیدتی پیش نمیآمد. حضرت علی (ع) میفرمایند که پیامبر(ص) به قدری در مورد همسایه سفارش میکردند که ما گمان میکردیم به زودی قاعده و قانونی ایجاد خواهد شد که اگر کسی فوت کند، همسایگان نیز شبیه به فرزندان و نزدیکان او، از وی ارث خواهند برد. اکنون نیز در جامعه کنونی، همه ما باید در ارتباطات خود با یکدیگر بکوشیم و به هم خدمت کرده و یار و یاور هم باشیم. مسالهای که بدون تردید مشکلات ما را نیز به نحو قابل توجهی کاهش خواهد داد.
آیت الله العظمی بهجت در خصوص شغل خبرنگاری چه نظری داشتند؟
مرحوم آیتالله بهجت در پاسخ به خبرنگاری که قصد رفتن به حوزه علمیه داشت، میگوید: ما اینجا عالم و روحانی زیاد داریم ولی امثال شما که بتوانند حرف علما را به گوش مردم برسانند خیلی کم داریم و شما که در روزنامه کار میکنید ارزش کارتان از علمایی که تبلیغ میکنند کمتر نیست.
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنادر ادامه یادداشت مرتضی نجفی قدسی پیشکسوت قرآن و رسانه درباره این خاطره تقدیم میشود؛
ازآیت الله بهجت و اهمیت شغل خبرنگاری نزد ایشان خاطرهای بیادماندنی دارم که به نظرم برای همکاران رسانهای و مطبوعاتی میتواند مشوق و هدایتکننده باشد.
سالها پیش که من صفحه قرآن و معارف اسلامی را در روزنامه اطلاعات راهاندازی کرده بودم پس از چندی پدرم که یک روحانی اهل اصفهان بود از شغل من اظهار نارضایتی کرد و گفت: دوست دارم به قم بروی و درس حوزه بخوانی، البته من هم علاقهمند درس حوزه بودم ولی احساس میکردم کارم در روزنامه اطلاعات در راستای نشر معارف اسلامی است و آن را ترجیح میدادم اما به سفارش پدر ناچار تصمیم گرفتم کارم را رها کنم و به حوزه برای درس خواندن بروم، اما تردید داشتم آیا اینکار به صلاح است یا نه؟
برای اطمینان خاطر به نزد مرحوم حضرت آیتالله بهجت رفتم و طرح موضوع کردم، جالب است که آیتالله بهجت مرا از ورود به حوزه منع کرد و فرمودند ما اینجا عالم و روحانی زیاد داریم ولی امثال شما که بتوانند حرف علما را به گوش مردم برسانند خیلی کم داریم و شما که در روزنامه کار میکنید ارزش کارتان از علمایی که تبلیغ میکنند کمتر نیست، چون حلقه وصل مردم و آنها هستید، در تهران بمانید و کارتان را در روزنامه ادامه دهید و به پدر هم از قول من بگویید که با فلانی مشورت کردم و او گفت کارت در روزنامه خیلی مهمتر است و همان را ادامه بده!
در آن روز من واقعاً از روشنبینی آیتالله بهجت که مرجع سنتی و عارفی بودند تعجب کردم و باور نمیکردم ایشان برای کار خبرنگاری اینقدر ارزش قائل باشند! البته پدرم نیز با شنیدن فرمایش آیتالله بهجت قانع شد و دیگر پیگیر قم رفتن من نشد و من هم با شوق و انگیزه بیشتری به کارم در روزنامه ادامه دادم.
آیتالله بهجت (ره) در خصوص عفاف و حیا چه میگوید؟
در این گزارش به نکات و بیانات آیتاللهالعظمی محمدتقی بهجت (ره) پیرامون عفاف و حیا پرداخته شده است.
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حیا و عفت یکی از دستورالعملهای مهم در ادیان الهی است که نهتنها در سبک زندگی اسلامی بسیار مهم عنوان شده، بلکه در همه ادیان آسمانی نسبت به آن توجه خاصی شده است. در آموزههای دینی، حیا از عقل نشات گرفته و هر کسی که دارای عقل سلیم باشد، حتماً جانب عفاف و حیا را رعایت خواهد کرد. چراکه متوجه آثار و پیامدهای آن برای خود و اطرافیان خواهد بود و بهترینها را برای خود و جامعه خواهد خواست. به این ترتیب، میتوان به نکته مهمی در بیانات گهربار حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دست پیدا کرد که فرمودند: «هر کسی که حیا ندارد، از عقل بهرهای ندارد.»
با مرور نکات و بیانات آیتاللهالعظمی محمدتقی بهجت رحمهالله علیه، به آموزههای آن عالم وارسته در خصوص عفاف و حیا پرداخته است. لازم به توضیح است که این بخش از سخنان معظم له به تائید دفتر آن عالم جلیلالقدر رسیده است.
اتمامحجت خداوند سبحان در قیامت با انواع گناهکاران
در قیامت زن زیبایی را که بد کرده است، میآورند و به او میگویند: آیا تو زیباتری یا حضرت مریم علیهاالسلام؟! من تو را برای رعایت تقوا و عفت، زیبا آفریدم؛ و جوان زیبایی که گرفتار گناه و آلودگی شده میگوید: خدایا، مرا زیبا آفریدی و من بهواسطه آن دچار فریب زنان شدم. حضرت یوسف علیهالسلام را در برابر او قرار میدهند که با آن همه زیبایی و جوانی، دامن عفت خود را لکهدار نکرد؛ بلکه همچنان پاکدامن و سرفراز و روسفید از صحنه آزمایش الهی بیرون آمد. کس دیگری را که میگوید: به دلیل شدت مصیبت و بلا دچار فتنه شدم، میآورند و حضرت ایوب علیهالسلام را در برابر او قرار میدهند که با آنهمه ابتلائات به فتنه و گناه، آلوده نشد.
خداوند، توفیق تقوا و خویشتنداری و طاعت و فرمانبرداری کرامت کند تا از سستی و تکاهل به دور باشیم؛ و ما را جزو بندگان فرمانبر و شایستۀ خود قرار دهد.
او در همهجا حاضر و ناظر است
به حکم «أَلْحِکمَةُ ضآلةُ الْمُؤْمِنِ، فَلْیأْخُذْها وَلَوْ مِنَ الْکافِرِ؛ حکمت، گمشده مؤمن است، لذا مؤمن باید آن را ولو از کافر فراگیرد» با تأمل در احوال دیگران، حتی کافران، برای انسان تنبه حاصل میشود.
نقل شده که دو نفر مرد و زن از کفار محض، با یکدیگر مواعده خلاف دین و شرع میگذارند و جای خلوتی پیدا میکنند، به گونهای که هیچ مانعی وجود نداشته است. بااینوجود یکی از آنها (مرد یا زن) مطلع میشود که روی صورت بُت آنها باز است و مثلاً ما را نگاه میکند؛ لذا بلند میشود و جامهای بر صورت بت میاندازد تا به اصطلاح آنها را نبیند.
این داستان چقدر عبرت است برای مؤمن! آن کافر صورت بتی را که هیچ نمیداند، میپوشاند؛ بنابراین ما اگر خدا را همهجا حاضر و ناظر ببینیم، چگونه باید باشیم؟! از نگاه یک انسان عادی هراس داریم و به خاطر عدم اطلاع افراد معمولی در را میبندیم، بلکه از طفل حیا میکنیم؛ چه رسد به نظر خدا. با توجه به «فَلْیأْخُذْها وَ لَوْ مِنَ الْکافِرِ» از این ماجرا باید عبرت بگیریم که در برابر ذاتی که حیلولت و جدایی او از ما محال است و در همهجا حاضر و بر ما ناظر است، چگونه باید باشیم و مرتکب معاصی نشویم؟! هرقدر این درک حضور تقویت شود، انسان محفوظتر و مأمونتر است؛ و هرقدر تضعیف شود، مصونیت و مأمونیت او کمتر است.
عمل به معلومات
برای عمل چطور؟ آدم باید اختیاراً آنچه را که میداند [عمل]بکند، پا نگذارد [وگرنه]پشیمان میشود. آن چیزی که نمیداند را به این و آن نگاه نگند، به دفتر [شرع]نگاه کند. [اگر]بازهم ندانست توقف و احتیاط باید بکند تا روشن بشود، گفتهاند به آن چیزهایی که میدانی اگر عمل بکنی، «أورثه الله علم ما لا یعلم»، «کفی مالم یعلم» و «لنهدینّهم سبلنا».
مسئله عملیات تا به این درجه هم آمد که اگر دیدیم روشن نشد بر ما، بدانیم که خیلی چیزها را زیر پا گذاشتهایم؛ خیال کردیم که ما به واجبات عمل کردیم و محرمات را ترک کردهایم.