معیارهای انتخاب سهام

خرید سهام براساس تحلیل بنیادی
به زبان ساده، تحلیل بنیادی شرکت های بورسی به معنای بررسی وضعیت عملکرد سودسازی و مالی شرکت است؛ در تحلیل بنیادی با استفاده از یک سری مفاهیم و نسبت های مالی و بررسی گزارش هایی که شرکت های بورسی منتشر میکنند، به وضعیت مالی، عملکرد، فعالیت و سودسازی شرکت امتیاز میدهیم. در بین فعالان بازار سرمایه نیز افرادی هستند که به عنوان «تحلیلگر بنیادی» شناخته می شوند؛ در واقع این افراد، خرید سهام براساس تحلیل بنیادی را مدنظر قرار می دهند. اگرچه ممکن است برای نقاط خرید و فروش خود از تحلیل تکنیکال، تابلوخوانی، فیلترنویسی و. نیز استفاده کنند، اما مبنای اصلی آن ها، تحلیل بنیادی است. به همین دلیل در ادامه مقاله، استراتژی خرید سهام براساس تحلیل بنیادی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
خرید سهام براساس تحلیل بنیادی به چه صورت است؟
به طور کلی سهام بنیادی، به سهامی گفته میشود که از عملکرد و سودسازی مطلوبی برخوردار باشد. به عنوان مثال، فرض کنید که سود عملیاتی پنج سال اخیر یک شرکت، به صورت مرتب رشد کرده است؛ این موضوع نشان میدهد که شرکت عملکرد خوبی را از خود به جا گذاشته است، در اینجا اصطلاحا گفته می شود که سهام این شرکت بنیادی است. البته باید توجه کنید که شناسایی سهام بنیادی فقط با بررسی یک مورد مشخص نمیشود و باید چندین معیار مختلف را بررسی کنید تا بتوانید بنیادی بودن یا نبودن یک سهم را مشخص کنید.
اصلی ترین بخش تحلیل بنیادی، گزارشات و صورت های مالی شرکت است؛ افرادی که به دنبال خرید سهام براساس تحلیل بنیادی هستند، برای مشاهده و دریافت این گزارشات می توانند به سایت کدال مراجعه کنند. سوالی که پیش می آید این است که چه روش هایی برای خرید سهام بنیادی وجود دارد و چگونه می توان سهام سودساز و بنیادی را تشخیص دارد؟ در ادامه به معرفی برخی از روش های تحلیل بنیادی و شناسایی سهم های سودساز می پردازیم.
نسبت P/E سهم ها
یکی از اصلی ترین موارد برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی، در نظر گرفتن نسبت P/E شرکت ها است. این مفهوم به شما می گوید که این شرکت در ازای یک مبلغ معین، سالیانه به چه میزان سود می سازد. به عنوان مثال، وقتی که گفته می شود P/E یک شرکت، 5 واحد می باشد، در واقع به این معناست که شرکت مذکور، به اندازه یک پنجم (20 درصد) مبلغ پرداخت شده، سودسازی می کند.
با دیدگاهی دیگر نیز می توان به این مفهوم نگاه کرد؛ به این معنا که وقتی نسبت P/E یک شرکت، 4 واحد است، در واقع با فرض تقسیم 100 درصد سود بدست آمده در مجمع سالیانه، این موضوع بیانگر این نکته است که 4 سال طول می کشد تا مبلغ پرداختی شما برای خرید سهام مذکور، به طور کامل به شما بازگردد.
ارزش خالص دارایی (NAV)
یکی دیگر از ابزارهایی که برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی به کار گرفته می شود، مفهوم «ارزش خالص دارایی» است؛ در واقع از این ابزار برای ارزش گذاری دارایی های شرکت های سرمایه گذاری و یا صندوق های سرمایه گذاری استفاده می شود. ارزش خالص دارایی به شما می گوید که دارایی های در اختیار یک شرکت چقدر ارزش دارد.
برای ارزش گذاری یک واحد صندوق سرمایه گذاری یا یک شرکت سرمایه گذاری، از اصطلاح P/NAV استفاده می شود. بسیاری از فعالان بازار سرمایه معتقدند که اگر نسبت P/NAV زیر 70 درصد باشد، سهام شرکت مذکور برای خرید مناسب است. بنابراین وقتی که قصد خرید سهام شرکت های سرمایه گذاری و یا صندوق های سرمایه گذاری را دارید، حتما از مفهوم ارزش خالص دارایی استفاده کنید.
به عنوان مثال، قیمت سهام یک شرکت سرمایه گذاری 1000 تومان است و براساس برآورد تحلیلگران، ارزش خالص دارایی های این شرکت، 4000 تومان می باشد، در اینجا نسبت P/NAV شرکت مذکور، عدد معیارهای انتخاب سهام 25 درصد را نشان می دهد که یک عدد بسیار خوب برای خرید است.
سود عملیاتی را در نظر بگیرید
یکی از نکاتی که فعالان بازار سرمایه برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی باید در نظر بگیرند، محاسبه و تحلیل سود عملیاتی شرکت ها است. در واقع ممکن است یک شرکت، عملکرد خوبی را در یک بازه زمانی مشخص از خود نشان داده باشد، اما این سود ناشی از فعالیت اصلی شرکت و عملیاتی نباشد.
به عنوان مثال، یک شرکت تولید کننده کاشی و سرامیک بخشی از سود خود را صرف خرید چند آپارتمان می کند و به دلیل تورم موجود در جامعه، قیمت این دارایی ها افزایش پیدا می کند و شرکت مذکور نیز سود قابل توجهی را شناسایی می کند. اما این سود عملیاتی نیست؛ چراکه نمی تواند تکرار پذیر باشد و برای برآورد سود سال های آینده شرکت بهتر است عملکرد اصلی شرکت را مورد بررسی قرار دهیم.
پتانسیل و طرح های توسعه شرکت را مدنظر قرار دهید
تحلیل بنیادی یک شرکت، نکات خاص مربوط به خود را دارد و برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت. یک شرکت ممکن است سودهای بدست آمده خود را در طرح های توسعه و گسترش خطوط تولید سرمایه گذاری کند و همین موضوع باعث افزایش میزان سودآوری این بنگاه اقتصادی در سال های آینده می شود. بنابراین، علاوه بر در نظر گرفتن وضعیت فعلی سودسازی شرکت ها، باید چشم انداز سودآوری آن ها در آینده و طرح های توسعه را نیز در نظر گرفت.
قیمت های جهانی
بازار سرمایه ایران را به عنوان یک بازار کامودیتی محور می توان در نظر گرفت؛ چراکه تعداد زیادی از شرکت ها در این حوزه فعالیت می کنند. شرکت های فعال در گروه هایی مانند محصولات شیمیایی، فلزات اساسی، استخراج کانه های فلزی و. بخش عمده ای از محصولات خود را مطابق با قیمت های جهانی به فروش می رسانند و همین موضوع باعث تاثیر قیمت های جهانی بر وضعیت سودآوری این شرکت ها شده است و افراد برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی، حتما باید قیمت های جهانی را در نظر بگیرند.
به عنوان مثال، شرکت پتروشیمی زاگرس که به عنوان یک تولید کننده متانول در بازار سرمایه شناخته می شود، محصولات خود را مطابق با قیمت های جهانی متانول در بازار عرضه می کند و همین موضوع باعث تاثیر پذیری بسیار زیاد این شرکت از قیمت های جهانی شده است.
نرخ دلار
یکی از فاکتورهای بسیار مهم در تحلیل بنیادی شرکت ها، در نظر گرفتن نرخ دلار است؛ چراکه بالا رفتن نرخ دلار از یک طرف باعث افزایش قیمت ریالی دارایی شرکت ها می شود و از طرف دیگر به دلیل تاثیر مستقیم در نرخ های فروش محصولات شرکت های دلار محور، باعث رشد سودآوری آن ها می شود. بنابراین برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی، حتما نرخ دلار را در نظر بگیرید.
اقتصاد کلان
تحلیل سودآوری و وضعیت بنیادی سهام شرکت ها بدون در نظر گرفتن اقتصاد کلان جامعه امکان پذیر نخواهد بود؛ چراکه عملکرد شرکت ها و بنگاه های اقتصادی کاملا تحت تاثیر اتفاقات و سیاست های در نظر گرفته شده در اقتصاد کلان است.
به عنوان مثال، وقتی که افراد به دنبال خرید سهام در بازار سرمایه هستند، باید نرخ بهره بین بانکی و همچنین سود سپرده های بانکی را به عنوان یکی از مولفه های اقتصاد کلان در نظر بگیرند و این موضوع می تواند در خرید سهام براساس تحلیل بنیادی موثر باشد. توجه داشته باشید که مفاهیمی همچون نرخ تورم، تنش های سیاسی، تحریم های اقتصادی، سیاست های پولی و. را می توان به عنوان سایر عوامل تاثیرگذار در اقتصاد کلان در نظر گرفت.
آیا برای انتخاب سهم، تحلیل بنیادی کافی است؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که دیر یا زود، قیمت سهام یک شرکت به ارزش ذاتی خود می رسد و فقط موضوع زمان در اینجا مطرح است. در طرف مقابل، برخی از افراد معتقدند که برای فعالیت در بازارهای مالی، تحلیل بنیادی به تنهایی نمی تواند کافی باشد و اگر سرمایه گذار، سهام یک شرکت که وضعیت بنیادی مطلوبی داشته باشد را در نقطه ورود نامناسب خریداری کرده باشد، بازدهی خوبی را نمی تواند کسب کند و برای شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب، بایستی از تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی استفاده شود.
به عنوان مثال، شخص سرمایه گذار پس از تحلیل و بررسی وضعیت بنیادی یک شرکت، به این نتیجه رسیده است که سهام شرکت مذکور، 5000 تومان ارزش دارد؛ در اینجا بایستی وضعیت تکنیکالی سهام را مورد بررسی قرار دهد، چراکه با وجود سودآوری مناسب و ارزشمند بودن سهم مورد نظر، ممکن است سطوح قیمتی پایین تر را نیز مشاهده کند و سرمایه گذار را با ضرر مواجه کند. بنابراین خرید سهام براساس تحلیل بنیادی کافی نیست و مواردی همچون تحلیل تکنیکال، روانشناسی بازار و. نیز باید در نظر گرفته شود.
جمع بندی
خرید سهام براساس تحلیل بنیادی یکی از استراتژی های فعالان بازار سرمایه است که در آن، صورت های مالی شرکت ها بررسی می شود و اصطلاحا افرادی که از این نوع تحلیل استفاده می کنند را تحلیلگر بنیادی می نامند. در واقع، افرادی که از تحلیل بنیادی برای انتخاب سهام ها استفاده می کنند، مواردی همچون نسبت P/E، نسبت P/NAV، چشم انداز اقتصاد کلان، نرخ دلار، قیمت های جهانی، سود عملیاتی شرکت ها و. را در نظر می گیرند. توجه داشته باشید که برای انجام یک سرمایه گذاری خوب، علاوه بر تحلیل بنیادی، به تحلیل تکنیکال، روانشناسی بازار، تابلوخوانی و. نیاز است.
معیارهای انتخاب سهام
Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:
Abzari M, Sameti M, Delbari M. Applying “Analysis of Hierarchical Process” Model (AHP) in Considering Appropriate Criteria for Selecting Stocks in Tehran Stock Exchange. JPBUD. 2003; 7 (5) :3-27
URL: http://jpbud.ir/article-1-226-fa.html
ابرزی مهدی، سامتی مرتضی، دلبری مهدی. کاربرد مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در تعیین معیارهای مؤثر بر انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه برنامه ریزی و بودجه. 1381; 7 (5) :27-3
نحوه انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار، یکی از مسائل مهم سرمایهگذاران در این گونه بازارهاست. اگر سرمایهگذار در انتخاب سهام به طور منطقی تصمیمگیری نماید، میتواند به بازدهی بیش از میانگین بازار دست یابد. موضوع انتخاب سهام در بازارهایی نظیر بازار بورس اوراق بهادار تهران، که از کارایی بالایی برخوردار نیست، به دلیل این که بین ارزش واقعی سهام و قیمت آن تعادل مناسبی وجود ندارد، از طرف سرمایهگذاران، توجه بیشتری را میطلبد. بنابراین، دستیابی به شیوههایی که بتواند سرمایهگذاران را در انتخاب سهام، به ویژه در نوع بازارهای فوق الذکر یاری نماید، دارای اهمیت بسزایی است. این تحقیق، در صدد است تا با استفاده از مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به بررسی معیارهای مؤثر بر انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران بپردازد. روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی – پیمایشی از شاخه میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را، کارشناسان شرکتهای سرمایهگذاری تشکیل دادهاند، و برای انجام این پژوهش، از مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی استفاده گردیده است. در این تحقیق، برای مطالعه معیارهای مؤثر بر انتخاب سهام، ابتدا، سلسله مراتبی از معیارها ارائه و سپس نظرهای کارشناسان جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد مهمترین معیار از نظر کارشناسان، سود تقسیمی هر سهم بوده، همچنین تجزیه و تحلیل اساسی بر تجزیه و تحلیل فنی برتری دارد. در ضمن، الگوی استفاده شده در این تحقیق، دارای سازگاری است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |
پایگاه های مرتبط
- موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیرت و برنامه ریزی
کلمات کلیدی
اقتصاد, برنامه, برنامه ریزی, تحولات اقتصادی, توسعه اقتصادی, سیاست ها و راهبردهای اقتصادی, مسائل اقتصادی ایران و جهان
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر;
- میهمانان در حال بازدید: 150 کاربر;
- تمام بازدیدها: 14088381 بازدید;
- بازدید 24 ساعت قبل: 5677 بازدید
This work is licensed under a Creative معیارهای انتخاب سهام Commons Attribution 4.0 International License.
دستیابی به بهترین سهام برای خرید در بورس + نکات مهم برای خرید
دستیابی به بهترین سهام برای خرید در بورس+ نکات مهم برای خرید
امروزه نمی توان فردی را یافت که بدنبال دستیابی به سهم بیشتر در بازار بورس نباشد، زیرا که هدف نهایی نیز همین است. ولی به طور کلی بهترین سهام به عنوان خرید در بورس، از چه طریقی و با چه معیارهایی بدست می آید؟
هرچند که بسیاری از افراد بر این باورند، نوع بازار بورس در ایران به گونه است که نمی توان پیش بینی درستی برای آینده آن داشت. ولی باز هم مانند بازارهای جهانی دیگر، در مورد بورس ایران نیز می توان معیارهای تخصصی را در نظر گرفت. زیرا بورس کشورمان هم مانند سایر کشورها اصول خاص خودش را دارد.
معمولا هر یک از افراد از اصول خاصی در بورس تبعیت می کنند و برای انتخاب خود استراتژی جامعی را دارند که با اهداف دیگران کاملا متفاوت است. پس به هیچ عنوان نمی توان راهی که دیگران در رسیدن به بهترین سهام برای خرید در بورس، پیش گرفتند را تقلید کرد. از این گذشته اشخاص معمولا برای قدم گذاشتن در بورس شرایط مخصوص به خودشان را دارند. بنابراین به جای تقلید از دیگران و نوع رفتار آنها در بورس، بهتر است دانش و اطلاعات خود را در این زمینه بالا ببرید .
هر شخصی می تواند توانایی تخصص در انتخاب سهام های خودش را دشته باشد و نمی توان انتظار داشت که آن فرد، در مورد سهمی که دیگری بر می گزیند، تسلط و آگاهی لازم را داشته باشد. بهترین راه این است که مهارت های مالی خود را در این زمینه بالا برده و تجربیات بیشتری بدست بیاورید. در اینصورت است که با بالابردن سطح سواد مالی خود، راه رسیدن به موفقیت را کوتاه تر می کنید.
بهترین تحلیل ها برای انتخاب درست سهام چیست؟
تا هنگامی که ابزار و تحلیل های اصولی در بازار بورس وجود نداشته باشد، افراد قادر به انتخاب خرید بهترین سهام در بازار مالی بورس نخواهند بود. همچنین در کنار برخورداری از ابزارها و تحلیل های مناسب، باید مهارت های شخصی و غلبه بر احساسات عجولانه را در خود بالا ببرید.
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از جمله راه هایی هستند که از طریق آنها، امکان رسیدن به بهترین سهم های بازار بورس امکان پذیر می شود.معیارهای انتخاب سهام
تحلیل بنیادی در بهترین سهام برای خرید در بورس
معمولا برای محاسبه مقدار ارزش یک سهم در تحلیل بنیادی، وضیعت کنونی شرکت را در نظر می گیرند. یعنی معیارهایی که در حال حاظر بیانگر ارزش یک سهام در شرکت است را در نظر گرفته، تا توانایی انتخاب و خرید سهم هایی که از ارزش کمتری برخوردارند را پیدا کنند. بدینوسیله امکان رشد آن سهم نیز فراهم می شود.
تحلیل بنیادی معمولا سهامی را برای خرید، بهترین می داند که ارزش آن بیشتر از قیمت سهام باشد. یعنی تصور کنید به عنوان مثال شخصی اتومبیلی به ارزش 200 میلیون تومان را، به قیمت فقط 50 میلیون تومان بدست بیاورد. پس اغلب هدف از فروش این سهم ها که قیمت بیشتری نسبت به ارزش آن دارند، این است که بعدا از ضررهای احتمالی جلوگیری شود.
افراد مشهوری از جمله وارن بافت، از فعالان موفق در حوزه سرمایه گذاری در بازار بورس بودند که از روش های تحلیل بنیادی در کار خود بیشترین بهره مند را برده اند.
با اینکه وجه اشتراک زیادی در روش های تحلیل بنیادی وجود دارد، ولی با این وجود، دوباره با اختلاف نظر تحلیل گران بنیادی با هم روبرو می شویم.
به عنوان مثال گاهی ارزش یک سهم توسط تحلیل گران مختلف به یک میزان مشخص تعیین نمی شود. برای درک بهتر، شرکتی را در نظر بگیرید که 2 سالن دارد به همراه 3 خط تولید و یک انبار. سودی که این شرکت در طول یکسال بیرون می دهد، 30 درصد برآورد می شود. در این شرایط اولین کارشناس تحلیلگر، ارزشی به میزان 23 میلیارد را برای شرکت تعیین می کند اما نتیجه تحلیلگر دوم، ارزشی به اندازه 20 میلیارد است. پس در نتیجه تحلیل بنیادی در مقایسه با تحلیل تکنیکال، اطمینان بیشتری را در افراد ایجاد می کند.
بررسی تحلیل تکنیکال
به کارگیری اندیکاتورها و ارزش قیمت های گذشته، از جمله معیارهای رایج در بحث تحلیل تکنیکال هستند. با استفاده از این موارد می توان رفتارهای آینده نمودار قیمت را حدس زد و یا الگوهای موجود در آن را بیشتر مورد بررسی قرار داد. معمولا برای تحلیل تکنیکال نمی توان یک روند حتمی را در نظر داشت، زیرا معیارهای موجود در این تحلیل بر اساس موارد احتمالی جلو می رود.
به عبارتی دیگر می توان برای تحلیل تکنیکال اینطور نتیجه گرفت که حدس دقیق روند نمودار سهم در آینده، بر معیارهای انتخاب سهام اساس نوع حرکت آن در گذشته امکان پذیر می شود.
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال ، کدام را انتخاب کنیم؟
امروزه یکی از دغدغه ها در بازار بورس انتخاب یکی از موارد تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال است. معمولا کارشناسان برای کوتاه شدن مسیر موفقیت در حوزه بورس، استفاده هر دو تحلیل را پیشنهاد می کنند. زیرا بر این باورند که هر دو تحلیل برای تکمیل یکدیگر، باید در کنار هم قرار داشته باشند.
در بازار بورس معمولا از تحلیل تکنیکال برای تشخیص منطقه ورود یا خروج و از تحلیل بنیادی، بمنظور شناسایی دقیق تر سهام استفاده می شود.
تاثیر مهارت فردی در انتخاب سهم
- مهارت های خود فرد هم می تواند در انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس نقش مهمی ایفا کند. پس افراد نیز باید تبعات درست یا غلط بودن مسیری که برای انتخاب سهمشان طی می کنند را قبول کنند.
- شناسایی سهام و نگه داشتن یا داد و ستد در آن، کاری اختیاری است و بدلیل اینکه ارزش یک سهم بر طبق نیاز بازار محاسبه می شود، پس در اینجا درستی مسیر انتخابی افراد در نوع قیمت گذاری، خود را آشکار می سازد.
- از آنجا که تغییرات در بازار بورس و سهام را نمی توان انکار کرد، پس به تناسب انتقادات افراد گوناگون در رابطه با یک سهم خاص، قیمت نیز ثابت نمانده و همواره متغیر است.
- اگر خرید یک سهم توسط فردی، مدتی را با کاهش قیمت بگذراند در صورتیکه قبلا به عنوان سهامی درست شناسایی شده بود، طبیعی است که آن شخص نسبت به سهامش و نگهداری از آن احساس خطر کند. پس بهتر است که در چنین شرایطی، از حرکت عجولانه پرهیز کرده و آن را نفروشد. زیرا ممکن هم هست که بعد از گذشت زمان، سهم در مسیر رشد و افزایش قیمت قرار بگیرد.
- در مثال بالا نباید ترس بر فرد غلبه کرده و باید عزت نفس خود را داشته باشد. زیرا بعد مدتی متوجه خواهد شد که انتخاب درستی داشته و بخوبی بر احساس ترس کاذب خود مسلط شده است.
- یکی از نکات بسیار مهم در اینجا پیشگیری از هیجانات ناشی از اخبار غلط و رسانه های نامعتبر بورسی است. اگر قبل از خریداری و انتخاب سهم، همه معیارهای ضروری را از یاد نبرید و از آموزش های لازم موجود در تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال استفاده کنید، می توانید بهترین سهام برای خرید در بورس را برای خود داشته باشید.
خوشبختانه امروزه از طریق سایت های معتبر و دوره های آموزشی خرید سهام و غیره، می توانید آگاهانه در این مسیر قدم گذاشته و به سود های سرشاری برسید.
استراتژی های مناسب برای انتخاب سهم معیارهای انتخاب سهام در تحلیل بنیادی
در این مقاله سعی شده است به برخی از آیتمهای انتخاب یک سهم خوب و یا اجتناب از انتخاب سهم بد پرداخته شود؛ تا در بازار سهام چراغ راهی باشد برای کسانی که در این بازار فعالیت میکنند. شایان ذکر است که تحلیل بنیادی زیربنای تمامی استراتژیهای مشروح در این مقاله است که در نهایت همگی به دنبال ارزش واقعی و ذاتی یک شرکت میباشند. مطمئناً انتخاب سهم، از بین مجموعهای از معیارهای مشخص با هدف کسب بازدهی بیشتر از بازدهی کل بازار باعث رضایت میباشد. بسیاری از تازهواردان به بازار سرمایه، تصور میکنند که استراتژیهای قابل اطمینان و بدون خطایی وجود دارد که در صورت استفاده از آنها، موفقیت قطعی و تضمین شده خواهد بود. باید توجه داشت که هیچ سیستم خطا ناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این اصلاً بدان مفهوم نیست که نمیتوان از طریق بازار سرمایه ثروت خود را افزایش داد، بهتر است بگوییم انتخاب سهم خوب، بیشتر از آنکه یک علم باشد، یک هنر است.
عوامل بسیار زیادی بر سلامت و موفقیت یک شرکت تأثیرگذار است، بسیاری از اطلاعات شرکت ناملموس میباشد و قابل اندازهگیری نیستند. جنبههای کمی و قابل اندازهگیری یک شرکت مانند سود، به راحتی قابل دسترسی هستند، اما عوامل کیفی مانند کارکنان، مزایای رقابتی، حسن شهرت و غیره را چگونه میتوان اندازهگیری کرد؟ در انتخاب سهم باید به تناسب آن استراتژی با نگرش شخصی سرمایهگذار، چهارچوب زمانی (افق سرمایهگذاری)، تحمل ریسک و زمانی که صرف انتخاب سهم میشود، توجه داشت.
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)
هدف تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی یک سهم میباشد. این فرآیند را ارزشیابی سهم نیز مینامند. ارزش ذاتی که ارزش واقعی نیز نامیده میشود، با ارزش بازاری سهم متفاوت است. اگر ارزش ذاتی بالاتر از ارزش بازاری باشد، تحلیل به ما نشان میدهد که سهم واقعاً بیشتر از قیمت فعلی آن میارزد و در نتیجه تصمیم به خرید سهم گرفته میشود.
روشهای متفاوتی برای یافتن ارزش ذاتی وجود دارد، اما اساس همه آنها یکسان است و به این صورت تعریف میشود که ارزش یک شرکت برابر با مجموع ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آن شرکت میباشد. به عبارت دیگر یک شرکت به اندازه مجموع ارزش فعلی سودهای آتی آن میارزد. یکی از آشکارترین چالشها این است که جریانهای نقدی را برای چند سال آینده پیشبینی کنیم. در معیارهای انتخاب سهام حالیکه حتی پیشبینی یک سال آتی نیز مشکل است، چگونه میتوان 10 سال آینده را پیشبینی کرد؟ آیا شرکت به زودی به فعالیت خود پایان میدهد یا اینکه صدها سال در صنعت باقی خواهد ماند؟ همه این ابهامات و احتمالات نشان میدهد که چرا مدلهای بسیار متفاوتی برای تنزیل جریانهای نقدی بکار گرفته میشود، اما هیچ یک نمیتواند به طور کامل از عدم اطمینان از آینده خالصی یابند.
تحلیل کیفی (Qualitative Analysis)
این تحلیل که گاهاً بخشی از تحلیل بنیادی در نظر گرفته میشود، شامل نگاه کلیتری بر جنبههای کیفی شرکت میباشد. عوامل کیفی مورد بررسی شامل موارد زیر میباشد:
مدیریت: ستون فقرات هر شرکت موفق، مدیریت قوی آن است. در نهایت، مسئولین ارشد تصمیمات استراتژیک شرکت را اتخاذ میکنند و در نتیجه عامل حیاتی، در سرنوشت شرکت به شمار میروند.
فعالیت شرکت و چگونگی کسب درآمد: عامل مهم دیگر، محصولات یا خدمات آن شرکت میباشد. به روش کسب درآمد شرکت توجه کنید، به عبارت دیگر، مدل تجاری شرکت چگونه است؟ اطلاع از جزئیات سودآوری یک شرکت گامی اساسی در تعیین ارزش یک سرمایهگذاری به شمار میآید.
صنعت و رقابت: گذشته از اطلاع از فعالیت شرکت، باید ویژگیهای صنعت مطبوع شرکت از جمله پتانسیل رشد صنعت را نیز تحلیل نمود. مطمئناً یک شرکت در یک صنعت رو به رشد، نسبت به شرکتی که در یک صنعت ضعیف فعالیت دارد، درآمد بهتری دارد.
سرمایهگذاری ارزشی (Value Investing)
این استراتژی در واقع انتخاب سهمهایی است که زیر ارزش ذاتی خود در بازار معامله میشوند. یک سرمایهگذار ارزشی به دنبال سهمهایی با شرایط بنیادی قوی است که به نسبت شرایط سهم در بازار، ارزان به فروش میرسد؛ و در این راستا عواملی مانند سود هر سهم، سود نقدی، ارزش دفتری و جریان نقدی را زیر نظر دارد. سرمایهگذار ارزشی شرکتهایی را جستجو میکند که در بازار به درستی ارزشگذاری نشدهاند و وقتی که بازار اشتباه خود در ارزشگذاری را تصحیح میکند، پتانسیل رشد افزایش قیمت سهم را دارند. سرمایهگذاری ارزشی در واقع قیمت جاری سهم را با ارزش ذاتی و نه قیمتهای تاریخی معیارهای انتخاب سهام مقایسه میکند. طبیعی است که در این روش سرمایهگذاری به نوسانات روزانه قیمت سهم و نوسانات بازار توجهی نمیشود و نگرشی نسبتاً بلند مدت بر سرمایهگذاری حاکم است.
برخی از سرمایهگذاران ارزش، از معیارهای زیر برای انتخاب سهم استفاده میکنند:
- قیمت سهم بیشتر از دو سوم ارزش ذاتی آن نباشد.
- P/E سهم، جزء پایینترین 10 درصد P/Eهای بازار باشد.
- قیمت سهم بالاتر از ارزش دفتری سهم نباشد.
- دارایی جاری حداقل دو برابر بدهی جاری باشد.
- سود هر سهم شرکت از رشد باثباتی در سالهای اخیر برخوردار باشد.
- سرمایهگذاری رشدی (Growth Investing)
در این استراتژی سرمایهگذار به دنبال سهام رشدی یا سهامی است که به اعتقاد او از پتانسیل بالایی برای رشد در آینده برخوردار است. در بیشتر اوقات سهام رشدی به سهامی اطلاق میگردد که در مقایسه با صنعت و یا کل بازار، رشد بالاتری را در EPS خود تجربه نماید.
ارزش در مقابل رشد: سرمایهگذاران ارزشی موکداً به شرایط فعلی سهم توجه نشان میدهند. آنها به دنبال سهامی هستند که زیر ارزش ذاتی سهم، با توجه به شرایط جاری خود معامله میشوند. در مقابل سهامداران رشدی، بر پتانسیل شرکت در آینده تمرکز میکنند و تأکید بسیار کمی بر قیمت فعلی دارند. آنها بر خلاف سرمایهگذاران ارزشی، سهامی را میخرند که بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله میشوند. البته این کار را با این اعتقاد انجام میشود که ارزش ذاتی سهم رشد خواهد کرد و از ارزش فعلی سهم فراتر خواهد رفت. اینگونه سرمایهگذاران عمدتاً به دنبال خرید سهام شرکتهای جوان هستند، به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله رشد میباشند. فرض بر این است که رشد EPS و یا رشد درآمد شرکت به افزایش قیمت سهم منجر میشود. معمولاً سرمایهگذاران رشدی به دنبال صنایعی با رشد سریع هستند، بخصوص صنایعی که از تکنولوژیهای جدید برخوردار میباشند.
برخی از معیارهای انتخاب سهم رشدی به شرح زیر است:
- رشد بالای درآمد یا سود هر سهم شرکت در سالهای اخیر
- رشد بالای درآمد پیشبینی شده یا سود هر سهم شرکت در سالهای آتی
- کنترل قوی هزینهها و درآمدهای شرکت از سوی مدیریت (نظارت بر حاشیه سود)
- امکان چند برابر شدن سهم در سالهای آتی
سرمایهگذاری درآمدی (Income Investing)
سرمایهگذاری درآمدی به دنبال شرکتهایی با جریان باثباتی از درآمد است و شاید یکی از آسانترین استراتژیهای سرمایهگذاری باشد. معمولاً شرکتهایی مثل بانکها که سود نقدی بالا و باثباتی میپردازند، یکی از گزینههای انتخاب سهم در این روش سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذاران درآمدی معمولاً بر شرکتهای قدیمیتر و استقرار یافتهتر که به یک اندازه مشخص رسیدهاند و دیگر رشد آنچنان بالایی را تجربه نخواهند کرد، و یا به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله بلوغ قرار دارند، متمرکز میشوند. این شرکتها بجای سرمایهگذاری مجدد سود انباشته در درون شرکت، ترجیح میدهند سود خود را به صورت نقدی میان سهامداران خود توزیع نمایند تا بازدهی مناسبی را نصیب سهامداران خود کرده باشند.
دو پارامتر عمدهای که در انتخاب استراتژی انتخاب سهم موثر است، عبارتند از: افق زمانی سرمایهگذاری و میزان پذیرش ریسک. هر شخصی باید بر حسب شرایط خود دست به انتخاب استراتژی سرمایهگذاری بزند. به طور کلی میتوان گفت که اگر پارامتر اول بر روی طیفی از کوتاه مدت تا بلند مدت و پارامتر دوم بر روی طیفی از ریسکگریز تا ریسکپذیر بررسی شود، شرایط زیر تا حدودی برقرار است:
- هرچه افق سرمایهگذاری بلندتر باشد، انتخاب استراتژیهای مبتنی بر تحلیل بنیادی توجیه بیشتری دارد.
- سرمایهگذاری ارزشی کم ریسکتر و سرمایهگذاری رشدی پر ریسکتر است.
فصلنامه مهندسی معیارهای انتخاب سهام تصمیم
Ebrahimi M, KHorshidi Z. Use of DEMATEL Ttechnique and ANP in the Prioritization Factors Affecting Stock Selection in Tehran Stock Exchange. jde. 2017; 1 (4) :29-52
URL: http://jde.khu.ac.ir/article-1-45-fa.html
ابراهیمی مرتضی، خورشیدی زهرا. کاربرد تکنیک دیمتل و فرایند تحلیل شبکهای در اولویتبندی عوامل مؤثر بر انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه مهندسی تصمیم. 1395; 1 (4) :52-29
سرمایهگذاری در بورس مستلزم داشتن اطلاعات کافی است. این اطلاعات شامل شناخت شرکتها و سهامهای مختلف و بررسی عملکرد در طی دوران فعالیت آنها میباشد و برای دست یافتن به سرمایهگذاری سودآور که هدف هر سرمایهگذاری است، انتخاب بهترین سهامها نقش مهمی دارد. اما تجزیه و تحلیل این مهم به علت وجود متغیرهای فراوان و تأثیرگذار، پیچیدگی کار را دو چندان میکند. در این مقاله، سعی شده است برخی از این عوامل مؤثر در انتخاب بهینه سبد سهام و اولویت سرمایهگذران را با در نظر گرفتن ارتباط بین عوامل و رتبهبندی آنها با استفاده از تکنیکهای دیمتل و فرآیند تحلیل شبکهای شناسایی و بررسی شود.
عوامل در نظر گرفته شده در این مقاله، پس از مرور ادبیات مرتبط و مشاوره با کارشناسان خبره سازمان بورس، شامل معیارهای ریسک، منفعت سرمایهای، قابلیت نقدشوندگی، سود سهام، سهام شناور آزاد، اعتبار اطلاعات سهام، تناسب سهام، نسبتهای مالی و روند بازار به عنوان مهمترین معیارها در ترجیح سرمایهگذاران در انتخاب سهام در نظر گرفته شده است. همچنین برای بررسی این معیارها، گزینههای سرمایهگذاری اوراق مشارکت بدون ریسک، سهام صنایع خودرو، صنایع فولاد و صنعت نفت در نظر گرفته شده است. در این مقاله از روش دیمتل جهت ارزیابی و رتبهبندی فاکتورها با در نظر گرفتن ارتباط داخلی بین آنها و ترسیم نمودار علت و معلول و از فرآیند تحلیل شبکهای جهت رتبهبندی نهایی گزینهها استفاده شده است. یافته های پژوهش معیارهای انتخاب سهام نشان میدهد که فاکتورهای ریسک، روند بازار، اعتبار اطلاعات سهام، منفعت سرمایهای و قابلیت نقدشوندگی در گروه فاکتورهای علت و فاکتورهای سود سهام، سهام شناور آزاد، نسبتهای مالی و تناسب سهام در گروه فاکتورهای معلول قرار دارند. رتبه بندی فاکتورها از لحاظ اهمیت و میزان تأثیر در ترجیح سرمایه گذاران در انتخاب سبد سهام به ترتیب ریسک، قابلیت نقدشوندگی، سهام شناور، منفعت سرمایهای، اعتبار اطلاعات سهام، روند بازار، سود سهام، تناسب سهام و نسبتهای مالی میباشد و اولویتها به ترتیب صنعت نفت، اوراق مشارکت بدون ریسک، صنعت فولاد و در نهایت صنعت خودرو رتبه بندی میباشند.