مدیریت مالی چیست؟

مدیریت مالی چیست و چرا اهمیت دارد؟
مدیریت مالی یکی از مهمترین جنبه های کسب و کار است. برای راه اندازی یا حتی موفقیت یک کسب و کار به سطح دانش عالی در مدیریت مالی احتیاج دارید. مدیریت مالی یک فعالیت حیاتی در هر سازمان است. این فرآیند شامل برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت بر منابع مالی با هدف دستیابی به اهداف سازمانی است. مدیریت مالی یک روش ایده آل برای کنترل فعالیت های مالی یک سازمان مانند تهیه بودجه، استفاده از وجوه، حسابداری، پرداخت، ارزیابی ریسک و سایر موارد مرتبط با پول است. اما این شکل از مدیریت دقیقا چیست و چرا اهمیت دارد؟
تاریخچه مختصری درباره مدیریت مالی
پول تقریبا 3000 سال است که بخشی از تاریخ بشریت تبدیل شده است، و تحولات زیادی از شروع با سیستم های ساده تا رسیدن به تکامل در سیستم مدرن بانکی جهانی و حتی بیت کوین سپری کرده است. تغییر بازارها ، جهانی سازی ، ظهور و به روزرسانی های فناوری و ارتقاء رویه های تجاری و موارد زیاد دیگر همه نقش اساسی در تغییر تاریخ پول در دوره های زمانی مختلف داشته است. همین مسئله را می توان در مورد مدیریت مالی نیز بیان کرد. تا سال 1890 ، مدیریت مالی صرفا شاخه ای از اقتصاد بود ، اما در قرن 18 دیگر اهمیت آن را نمی توانستند نادیده گرفته بگیرند . از سال 1900 به بعد ، مدیریت مالی دستخوش تغییرات اساسی شد.
- مدیریت مالی در دهه 1900 تا 1940: برای چند دهه اول در سال های 1900 ، مدیریت مالی در سنتی ترین مرحله خود قرار داشت. به عبارت دیگر، به نظر می رسد که بیشتر به حل و بهبود چالش های تجاری که با صنعتی شدن از جمله تشکیل شرکت ، گسترش ، ادغام ، انحلال و سازماندهی مجدد سر و کار داشت ، کمک می کرد. این مرحله شالوده اصلی مدیریت مالی را تشکیل می دهد.
- مدیریت مالی در دهه 40 و 50 میلادی : بعد از مرحله سنتی مدیریت مالی در اوایل دهه 1900 که شالوده اصلی مدیریت مالی شکل گرفت ، در مرحله بعدی با هدف حل چالش های جدیدی که مدیران مالی ، وام دهندگان و بانک ها با نوسازی اولیه بانکداری مواجه بودند ، به وجود آمد. به عنوان مثال ، در سال 1946 ، جان بیگینز سیستم بانکی Charg-It" " را اختراع کرد که به اولین کارت اعتباری تبدیل شد. این مرحله به مرحله انتقالی مدیریت مالی معروف است. در این مدت هدف مدیریت مالی حل چالش های روزانه مانند تحلیل پولی ، کنترل و برنامه ریزی بود.
- مدیریت مالی از اواسط دهه 50 میلادی به بعد : همراه با تغییر و تحولاتی که در بازارهای نوظهور ، فن آوری ها ، مشاغل و ایده های جدید سازمانی پیرامون اقتصاد رخ می دهد ، مدیریت مالی به سرعت به مرحله جدیدی منتقل شد. دامنه مدیریت مالی به طرز چشمگیری گسترش یافت تا روشهای جدیدی برای تجزیه و تحلیل امور مالی ، ایجاد نظریه ها و توضیحات نهادی و استفاده از این تئوری ها و ایده ها در حین تصمیمات مهم اقتصادی و اقتصادی باشد. در طی این مرحله ، مباحث زیر ، در میان بسیاری دیگر ، در تاریخ مدیریت مالی مطرح شد:
- بودجه بندی سرمایه
- مدل سازی مالی
- سیاست تقسیم سود
- مدل های ارزیابی کسب و کار
مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی به برنامه ریزی استراتژیک ، سازماندهی ، هدایت و کنترل تعهدات مالی در یک سازمان یا یک مؤسسه اشاره دارد. همچنین شامل اصول مدیریتی بر دارایی های مالی یک سازمان می شود ، ضمن اینکه در مدیریت مالی نیز نقش مهمی دارد و هدف کلی آن شامل موارد زیر است :
- تأمین منابع مالی کافی برای سازمان؛
- تضمین دادن به سهامداران سازمان برای بازپرداخت خوب
- استفاده بهینه و کارآمد از بودجه
- ایجاد فرصت های سرمایه گذاری واقعی و ایمن برای سرمایه گذاری
مدیریت مالی از چه عناصری تشکیل شده است؟
مدیریت مالی به طور کلی از سه بخش تشکیل شده است که عبارتند از :
- برنامه ریزی مالی: این فرآیند محاسبه میزان سرمایه مورد نیاز یک سازمان و سپس تعیین تخصیص آن است. برنامه ریزی مالی شامل اهداف کلیدی خاصی است که عبارتند از: تعیین میزان سرمایه مورد نیاز ؛ تعیین سازمان و ساختار سرمایه؛ تنظیم سیاست های مالی سازمان و مقررات.
- کنترل مالی: این یکی از فعالیتهای مهم در مدیریت مالی کنترل مالی است. نقش اصلی آن ارزیابی این موضوع است که آیا سازمان اهداف خود را برآورده می کند یا خیر. کنترل مالی به سؤالات زیر پاسخ می دهد:
1. آیا دارایی های این سازمان به درستی استفاده می شود؟
2. آیا دارایی های این سازمان امن هستند؟
3. آیا مدیریت به نفع منافع مالی سازمان و ذینفعان اصلی عمل می کند؟
- تصمیم گیری مالی: این موضوع شامل سرمایه گذاری و تامین اعتبار در رابطه با سازمان است. این بخش مربوط به تصمیماتی است که باید در مورد چگونگی برخورد سازمان برای افزایش سرمایه و فروش سهام جدید یا نحوه توزیع سود گرفته شود.
- بخش مدیریت مالی هر کسب و کاری توسط یک مدیر مالی اداره می شود. این بخش دارای توابع بسیار زیادی است که برخی از آنها عبارتند از :
- محاسبه سرمایه موردنیاز : مدیر مالی باید مقدار بودجه مورد نیاز یک سازمان را محاسبه کند. این کار به سیاست های شرکت در رابطه با هزینه ها و سود های مورد انتظار بستگی دارد. مقدار مورد نیاز باید به گونه ای تخمین زده شود که توانایی درآمد سازمان افزایش یابد.
- شکل گیری ساختار سرمایه : هنگامی که میزان سرمایه مورد نیاز شرکت تخمین زده شود ، ساختار سرمایه شکل می گیرد. این کار شامل تجزیه و تحلیل سهام بدهی در کوتاه مدت و بلند مدت است. علاوه بر آن، این موضوع به میزان سرمایه ای که در اختیار شرکت قرار دارد و به مبلغ مورد نیاز برای جذب از طریق منابع خارجی نیز بستگی دارد.
- سرمایه گذاری سرمایه : هر سازمان یا شرکت برای جمع آوری سرمایه بیشتر و به دست آوردن بازده منظم ، باید سرمایه گذاری کند. بنابراین ، مدیر مالی باید سرمایه های سازمان را در سرمایه گذاری های امن و سودآور سرمایه گذاری کند.
- تخصیص سود : هنگامی که سازمان مقدار خوبی از سود خالص را بدست آورد ، وظیفه مدیر مالی است که بطور موثر آن را به بخش های مورد نظر اختصاص دهد. این کار حتی می تواند شامل نگه داشتن بخشی از سود خالص برای اهداف احتمالی ، نوآوری یا گسترش باشد ، در حالی که بخش دیگری از سود را می توان برای پرداخت سود سهامداران استفاده کرد.
- مدیریت موثر پول : این بخش مسئولیت مدیریت موثر پول شرکت را نیز بر عهده دارد. پول برای اهداف مختلف در شرکت مانند پرداخت حقوق و صورتحساب ، نگهداری سهام ، بدهی های پرداختی و خرید هرگونه مواد یا تجهیزات مورد نیاز است.
- کنترل مالی : مدیر مالی نه تنها باید برنامه ریزی ، سازماندهی و تخصیص بودجه را انجام دهد ، بلکه باید در کوتاه مدت و بلند مدت وضعیت مالی شرکت را نیز کنترل و تحلیل کند. این کار با استفاده از ابزارهای مالی از قبیل پیش بینی مالی ، تجزیه و تحلیل نسبت ها ، مدیریت ریسک و کنترل سود و هزینه صورت می گیرد.
چرا مدیریت مالی مهم است؟
این شکل از مدیریت به دلایل مختلف دارای اهمیت است . به برخی از این دلایل و کمک های این نوع مدیریت نگاهی بیندازید :
- کمک به سازمانها در برنامه ریزی مالی
- کمک به سازمانها در برنامه ریزی و جمع آوری بودجه
- کمک به سازمانها را در استفاده و تخصیص بودجه دریافتی یا بودجه به دست آمده
- کمک به سازمانها در تصمیم گیری های حساس مالی
- کمک به بهبود سودآوری سازمانها
- افزایش ارزش کلی شرکتها یا سازمانها
- فراهم کردن ثبات اقتصادی
دوره مدیریت مالی را در کجا آموزش ببینیم؟
هم زمان با افزایش افراد علاقمند به تحصیل و بالا بردن سطح دانش در نوع آموزش های عالی نیز امکانات خوب و متنوعی فراهم آمده است تا هر یک از افراد بتوانند با توجه به نیاز و امکانات خود از این آموزش ها بهره ببرند. در همین راستا موسسه آموزش عالی آزاد فن پردازان با مجوز قطعی به شماره 6074/22 دوره MBA مدیریت مالی را کنار سایر دوره های خود به دانش پذیران ارائه می کند . مدرک MBA مدیریت مالی
که پس از پایان دوره به دانش پذیران ارائه می شود مورد تایید وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری است. علاوه بر این گواهینامه MBA مدیریت مالی برای آن دست از دانش پذیرانی که به مدرک ترجمه شده نیاز دارند قابل ترجمه است.
چرا در دوره MBA مدیریت مالی شرکت کنیم؟
فرصت های شغلی متنوع: مدرک MBA مدیریت مالی فرصت های شغلی متنوعی را ایجاد می کند. با این مردک در بخش خصوصی یا دولتی می توانید مشغول به فعالیت شوید. برخی از گزینه های شغلی شامل:
- مدیر شرکت
- بانکدار
- مشاور مالی
- تحلیلگر مالی
- بازرسان مالی
- مدیران مالی
- برنامه ریزان مالی شخصی
- تحلیلگران بودجه
- همکار یا مدیر اجرایی روابط سرمایه گذار
- کارآفرینی
- مدیریت استراتژیک مالی
علاوه بر این برای آن دسته از افرادی که علاقمند به راه اندازی کسب و کار خود هستند نیز بسیار سودمند است. آموزش MBA مدیریت مالی یا اخذ مدرکMBA مدیریت مالی می تواند به افراد کمک کند تا رزومه قوی تری داشته باشند یا شغل بهتری پیدا کنند.
بهبود مهارت های بین فردی : پس از گذراندن این دوره این امکان برای شما فراهم می شود تا از طریق توسعه روابط با همکاران ، مهارت های ارتباطی و کار گروهی بهتری داشته باشید.
رشد مهارت های شخصی : انجام یک دوره در این زمینه همچنین به پیشرفت مهارت های نرم شما کمک می کند. این امر به این دلیل است که افرادی که مایل به کار در این بخش هستند باید برون گرا باشند و باید بتوانند ساعت ها درمورد امور مالی صحبت کنند. این به بهبود شخصیت ، دانش و ارتباط آنها کمک می کند.
چشم انداز وسیع تر شغلی : مطالعات صورت گرفته در زمینه میزان تقاضا برای شغل مدیر مالی نشان می دهد این تقاضا به شکل رو به رشدی در حال افزایش است. این امر بیشتر با این واقعیت ثابت می شود که تقاضا برای مشاغل در مدیریت مالی 14 درصد ، مشاغل مشاوره مالی 32 درصد و مشاغل در تجزیه و تحلیل مالی 23 درصد افزایش داشته است. حتی در زمان رکود اقتصادی که دامنه فعالیت مشاغل محدود تر می شود همچنان به یک مدیر مالی نیاز است .
حقوق بیشتر : افرادی که در زمینه مالی کار می کنند ، معمولا حقوق بالایی دریافت می کنند، چه در سطح تازه کار و چه در سطح مدیریت هر دو به نسبت سایر رشته ها درآمد بیشتری دارند . این موضوع تقریبا در سایر زمینه های شغلی دیده نمی شود و به همین دلیل رشته های مربوط به امور مالی همیشه طرفداران زیادی دارد .
ارتقا شغلی : همیشه فرصتی برای پیشرفت مهارت های حرفه ای و صعود از نردبان شغلی وجود دارد. در زمینه مالی با گذراندن دوره MBA مدیریت مالی دانش عمیق و کافی در این زمینه پیدا می کنید که همین موضوع در فعالیت های شغلی شما به خوبی نمایان خواهد شد و در نتیجه منجر به ارتقا شغلی شما می شود.
مزایای MBA در مدیریت مالی چیست؟
MBA مدیریت مالی ممکن است بیشتر مناسب کسانی باشد که علاقه مند به مطالعه مباحث مالی مانند تحلیل مالی ، سرمایه گذاری ، مدیریت نمونه کارها ، مدل های ارزیابی و پیش بینی هستند. این گرایش نه تنها منطبق با نیاز دانش پذیران در ارتقا سطح دانش خود در امور مالی و اصول مدیریتی است بلکه مزایای دیگری نیز از جمله افزایش حقوق ، افزایش گزینه های بیشتر برای انتخاب موقعیت های شغلی نیز با خود به همراه دارد .MBA مدیریت مالی به طور کلی به آماده سازی دانش پذیران برای سمت های سطح بالا در سطح رهبری و مدیریت در حوزه مالی کمک می کند.
مدیریت مالی چیست؟
برای موفقیت کلیه سازمان ها مدیریت مالی چیست؟ در همه زمینه ها از جمله کسب و کارهای امروزی، استفاده از علم مدیریت و توان و تجربه مدیران کاربلد امری ضروری به شمار می رود. مدیریت در زمینه های مختلف از جمله مالی و منابع انسانی، باید بر یک سازمان اعمال شود تا آن را در رسیدن به اهداف خود به موفقیت برساند و نگذارد سازمان از مسیر اصلی در زمینه نیل به اهداف منحرف گردد. یکی از مهم ترین این مباحث در زمینه مدیریت، بحث مدیریت مالی است که در موفقیت یک سازمان نقش اساسی دارد. از این رو باید حتما به این بحث توجه ویژه ای صورت گیرد و مدیر مالی هر سازمان یا کسب و کار دارای خصوصیاتی باشد که بتواند از پس وظایف مهم خود به خوبی بر بیاید. در این مطلب به خوبی توضیح خواهیم داد که مدیریت مالی چیست؟
تعریف مدیریت مالی
مدیریت مالی به به طور کلی مدیریت کارآمد بر منابع مالی سازمان به منظور رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده می باشد. این یک تعریف ساده اما بسیار جامع برای مدیریت مالی است که دید مناسبی از کلیت موضوع ارائه می نماید. مقوله تامین مالی و افزایش سرمایه سازمان، نحوه تخصیص منابع، بودجه بندی کوتاه و بلند مدت، توزیع سود سهامداران سازمان یا شرکت و بسیاری دیگر از وظایف مهم سازمانی در دل مدیریت مالی جای می گیرد. به نوع دیگری نیز می توان به تعریف مدیریت مالی پرداخت و آن عبارتست از:
“مدیریت منابع و مصارف در کنار هم به شکل کارآمد و موثر به طوری که به افزایش ارزش سازمان یا شرکت انجامیده و در نهایت به بالا رفتن ثروت و سود سهامداران آن منجر گردد.”
اما در محافل علمی تر تعریف مدیریت مالی را اینگونه بیان می کنند که مدیریت مالی کاربرد اصول و مفاهیم اقتصادی به منظور اتخاذ تصمیمات جهت حل کردن مسائل است و به همین جهت این گونه تعریف از مدیریت مالی را معادل با اقتصاد کاربردی قلمداد می کنند.
مبانی مدیریت مالی شامل مدیریت عملیات عادی با نگه داشتن بودجه در مسیر سرمایه گذاری های طولانی مدت و همین طور به دست آوردن پشتیبانی مالی برای کلیه عملیات درون و برون سازمانی است. هدف نهایی هر تجارت به حداکثر رساندن سرمایه اولیه است که می توان آن را از طریق مدیریت مالی، محقق ساخت.
مدیر مالی کیست؟ (مدیریت مالی چیست؟)
مدیر مالی یکی از مهم ترین پست های هر سازمانی است که برنامه ریزی، سازماندهی و نظارت بر منابع مالی سازمان را بر عهده دارد و با استراتژی ها و فعالیت های اجرایی که تدوین می نماید سعی می کند سازمان را به اهداف سازمانی از پیش تعیین شده رهنمون سازد. مدیریت نقدینگی را شاید بتوان مهم ترین بخش مسئولیت های مدیر مالی دانست. بدین ترتیب که کلیه تصمیمات مدیر مالی باید با توجه به مدیریت نقدینگی گرفته شود. برای بسیاری از اهداف از جمله پرداخت حقوق و دستمزد، پرداخت قبوض برق و آب، پرداخت به بستانکاران، تسویه بدهی های جاری، نگهداری موجودی، خرید مواد اولیه و … به نقدینگی نیاز است. این قضیه به خودی خود نشان می دهد که چقدر نقش مدیر مالی در یک شرکت یا سازمان پر رنگ است و در صورتی که مدیر مالی شخصی کاردان و با تجربه نباشد، نمی توان برای آن شرکت یا سازمان تصوری از نیل به موفقیت را داشت.
وظایف مدیر مالی چیست؟
واژه مدیریت مالی بسیار متداوئل است و اکثر مردم این عبارت را شنیده اند. اما بسیاری به درستی نمی دانند وظایف مدیر مالی چیست؟ برای آگاهی بیشتر این عزیزان به معرفی وظایف مدیر مالی سازمان ها می پردازیم:
– برآورد سرمایه مورد نیاز شرکت: مدیر مالی با در نظر داشتن هزینه و سود فعلی سازمان و همچنین هزینه و سود آینده شرکت، و همچنین خرید دارایی های ثابت، سرمایه در گردش مورد نیاز و برنامه های توسعه تجاری، به برآورد کلی سرمایه مورد نیاز شرکت می پردازد که کاری کاملا تخصصی است و شرکت هایی که در این زمینه از فردی کاردان و متخصص استفاده نکنند، از ابتدا در زمینه فعالیت هایشان دچار مخاطره می شوند و برآورد اشتباه می تواند یک کسب و کار را در نهایت به ورطه نابودی بکشاند.
– تهیه و تخصیص بودجه: مدیر مالی راه های تامین مالی و منابع تامین بودجه را پیدا کرده و سعی می کند با کمترین هزینه به بودجه مورد نیاز دست پیدا کند. حال که سرمایه و بودجه تامین گردید، مدیر مالی به تخصیص آن به بخش های مختلف، برای دستیابی به سود حدکثری و ایمن سازی بودجه خود توجه ویژه خواهد داشت. در این زمینه معمولا احتیاط شیوه مدیران مالی به شمار می رود.
– تعیین ساختار سرمایه: یک مدیر مالی باید تعیین کند چه میزان از منابع مالی موجودش را سرمایه گذاری کند؟ باید انتخاب شود که چه میزان از سرمایه وارد بازار شود یا در تجارت صرف گردد. همچنین مدیر مالی سازمان در این زمینه باید تصمیم بگیرد که سرمایه گذاری های در حال انجام کوتاه مدت باشد یا بلند مدت.
– توزیع سود مازاد میان سهامداران: معمولا مدیر مالی تصمیم گیرنده این موضوع است که سود مازاد چگونه صرف شود. گاها تصمیم گرفته می شود که سود مازاد توسط شرکت حفظ شده و یا مجددا در جایی سودده سرمایه گذاری شود. اما در بسیاری موارد سود مازاد به تصمیم مدیر مالی میان سرهامداران شرکت تقسیم می شود.
– کنترل مالی: یکی دیگر از وظایف مدیر مالی، کنترل سرمایه با انجام ارزیابی عملکرد فصلی است که موجب حفظ کنترل مالی شرکت می شود.
معرفی رشته مدیریت مالی
رشته تحصیلی مدیریت مالی در سیسستم آموزشی دانشگاهی دنیا و کشور خودمان ایجاد شده و هدف از تشکیل آن، آموزش نیروهای انسانی متخصص شرکت های دولتی و خصوصی می باشد. در این دوره تحصیلی دانشجویان با تئوری های نوین مدیریت مالی و کاربرد آن آشنا می شوند. شرکت کنندگان در این دوره تحصیلی، علاوه بر آشنایی با مسائل نظری دانش مدیریت مالی با زمینه های دیگر به ویژه مباحث نوین در این رشته و جایگاه آن در عرصه عمل آشنا خواهند شد. افزایش قدرت تحلیل امور کاربردی با استفاده از یافته های کاربردی از ویژگی های این دوره تحصیلی می باشد. فارغ التحصیلان این رشته تحصیلی با تسلط به مباحث تئوری مدیریت مالی می توانند در حوزه های مختلفی همچون سرمایه گذاری، بانکداری، بیمه، مدیریت ریسک و ارایه روشهای نوین مالی، تامین مالی و اعتباری و … و در پستهای مرتبط سازمانی ازجمله معاونت مالی و معاونت سرمایه گذاری و تامین مالی اعتبارات مالی در بانکها و ارزیابی اقتصادی پروژه ها و شرکتهای سرمایه گذاری و بورس اوراق بهادار و غیره مشغول بکار شوند. این رشته در حال حاضر دارای آینده شغلی بسیار مناسبی می باشد. امکان ادامه تحصیل در این رشته تا مقطع دکترا در داخل کشورمان و دانشگاه های معتبر کشورهای مختلف دنیا وجود دارد.
تفاوت مدیر مالی و مدیر اجرایی
مرسوم است که شرکت ها و سازمان های بزرگ و موفق، مدیر مالی را برای اندازه گیری و مدیریت ریسک های مالی سازمان یا شرکت استخدام می کنند که این افراد مسئول برنامه ریزی تخصصی مالی برای سازمان هم خواهند بود. این در حالی است که کسب و کارهای کوچک و استارتاپ ها به علت محدودیت های خاص خود که بیشتر در زمینه محدودیت های مالی می باشد، همچین هزینه ای را به طور معمول تقبل نمی کنند و مدیر ارشد اجرایی خود نقش مدیر مالی سازمان را هم بر عهده می گیرد و خود گزارشات رشد و تدوین استراتژی های کسب و کار را ارائه می نماید. اما مدیر مالی چند ویژگی دارد که معمولا مدیران اجرایی سخت بتوانند آن ها را داشته باشند و این چهار ویژگی عبارتند از:
– توانایی در زمینه کار با اعداد و ارقام: معمولا مدیران مالی در کلیه امور مالی از جمله صندوق داری، نظارت، حسابداری، حسابرسی، برنامه ریزی های مالی و … دارای توانایی بالایی هستند.
– استراتژیسیت بودن و توانایی تدوین استراتژی سازمان: معمولا مدیران مالی موفق در زمینه مدیریت عمومی و بازاریابی هم سابقه کار دارند و به همین دلیل در تدوین استراتژی ها در زمینه تخصیص منابع و تصمیمات عمده کسب و کار، می توانند راهنمایی های مفیدی ارائه کرده و تاثیرات مثبتی در هنگام تصمیم گیری روی سایر همکاران خود داشته باشند.
– توانایی در ارزیابی شاخص کلیدی عملکرد: مدیران مالی که معمولا از خارج سازمان استخدام می شوند دارای توانایی ارائه دیدگاه های غیر جانب دارانه در مورد عملکردها و گزارشات هزینه و … هستند و همه چیز برایشان قابل اندازه گیری است.
– متخصص بودن در زمینه رشد و توسعه: مدیران مالی موفق معمولا در زمینه سرمایه گذاری خصوصی و سرمایه گذاری های مخاطره آمیز هم تجربیات فراوان دارند و به رشد و موفقت در تجارت شرکت بشدت مشتاقند.
تعریف مدیریت مالی چیست؟ اصول مدیریت مالی به زبان ساده
مفهوم مدیریت مالی از زمانی ایجاد شد که انسانها تجارت را یاد گرفتند و پول را خلق کردند. اما انسانها تا مدتها نمیدانستند کاری که انجام میدهند، مدیریت امور مالی است که اگر در سطح گستردهتر اجرا شود، به دانش و مهارت نیاز دارد.
مدیریت مالی که اکنون درباره آن صحبت میکنیم، مبحثی جدید است و عمر آن هنوز به صد سال نرسیده. در ابتدا مدیریت سرمایه و بخش مالی سازمانها و کسب و کارهای بزرگ، یکی از زیرمجموعههای بخش اقتصاد و مدیریت بود و به شکل مستقل ارائه نمیشد. اما اتفاقاتی که در قرن ۲۰ اقتصاد آمریکا و جهان را تحت تأثیر قرار داد، باعث شد مدیریت بخش مالی در کسب و کارها بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و کم کم به یک شاخه از علم مدیریت تبدیل شود.
مدیریت بخش مالی به کسب و کارها کمک میکند تا سرمایه و نقدینگی را مدیریت کنند. آنها با این کار میتوانند سود را به حداکثر و هزینهها را به حداقل برسانند. در این مقاله شما مفاهیم و فرایندی که در مدیریت بخش مالی یک سازمان وجود دارد را یاد میگیرید.
مفهوم مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی تبدیل علم اقتصاد به شیوهای عملی برای سازمانها و کسب و کارهاست. مدیران مالی از دانش اقتصاد برای تصمیمگیری در حوزههای مالی کسب و کار استفاده میکنند. آنها باید میزان نقدینگی و سرمایههای سازمان را مدیریت کنند و برنامهریزی و استراتژیهای لازم برای ایجاد تعادل بین این دو کفه ترازو را بچینند. همچنین ارتباط با بانکها و انجام امور مرتبط با سهامها نیز با این بخش است.
با بررسی تعریف مدیریت مالی متوجه میشویم که این سمت در سازمان با بخشهای مختلفی از جمله حسابداری، مدیریت، زنجیره تأمین، واحدهای سرمایهگذاری و سرمایهپذیری و… ارتباط دارد. البته بازار کار مدیران مالی به سازمانها و شرکتها محدود نیست؛ مجموعههای سرمایهگذاری و مدیریت سرمایه و موسسات مالی از دیگر نهادهایی هستند که به مدیر مالی نیاز دارند. این افراد در سازمانهای سرمایهگذاری و بنگاههای مالی وظایف بیشتری نسبت به مدیران مالی شرکتها دارند.
به عنوان مثال مدیر مالی در یک شرکت تنها در صورتی که سهام سازمان در بازار بورس باشد یا سرمایهگذاری انجام شود، با بازارهای مالی در ارتباط است. اما مدیر مالی که در یک شرکت مدیریت سرمایه فعالیت میکند، باید بر بازارهای مالی مختلف داخلی و بینالمللی مسلط باشد.
تعریف مدیریت مالی به زبان ساده
تعریف مدیریت مالی به زبان ساده یعنی انجام امور مالی مربوط به سازمان. امور مالی شامل موارد مختلفی چون برنامهریزی، هماهنگسازی، مدیریت و هدایت فعالیتهای مالی و انجام تصمیمگیریهای مالی است. فردی که در این سمت فعال است، ترکیبی از اصول مدیریت و دانش اقتصاد را در سیستم مالی یک سازمان پیاده کند و بودجه را از زمان ورود به سازمان تا تخصیص به هر بخش و ایجاد خروجی، مدیریت کند.
پوزیشن شغلی یک مدیر مالی با توجه به اهداف و وظایفی که در سازمان دارد، تعریف میشود. به همین دلیل احتمالا در کسب و کارهای مختلف تعریف مدیریت مالی با یکدیگر متفاوت است.
ویژگیهای مدیر مالی حرفهای
از آنجایی که این سمت به صورت مستقیم با بودجه سازمان و مدیریت پول در ارتباط است، پیدا کردن یک فرد حرفهای برای آن اهمیت بسیاری دارد.
مدیریت مالی به توانمندیهایی نیاز دارد که برخی از آنها ذاتی و بعضی دیگر اکتسابی هستند. مهارتهای سخت مورد نیاز برای یک مدیر مالی شامل دانش مدیریت و اقتصاد هستند و با تحصیل در این رشته میتوان به آنها دست پیدا کرد. اما مهارتهای نرم مواردی هستند که اهمیت آنها تا پیش ازورود به بازار کار مشخص نمیشود؛ به همین دلیل کمتر کسی هنگام یادگیری مبانی مدیریت مالی به آن توجه میکند. در رابطه با اینکه مدیریت چیست اینجا بیشتر بخوانید.
توجه به مهارتها و ویژگیهایی که در ادامه بیان کردهایم وجه تمایز یک مدیر مالی حرفهای با یک مدیر آماتور است.
- مهارت حل مسئله
- مهارت تجزیه و تحلیل دادهها
- توانمندی ایجاد چشمانداز صحیح
- نکتهبین و دقیق
- علاقمند به یادگیری و بروزرسانی اطلاعات
- توانایی مدیریت و برنامهریزی
مدیران مالی رهبرانی هستند که از اقتصاد هم سر در میآورند!
اهداف و مبانی مدیریت مالی
مدیریت بخش مالی بدون تعیین هدف نمیتواند بازدهی خوبی برای سازمان داشته باشد. فراموش نکنید که سازمان شما به چیزی بیشتر از یک فرد برای نوشتن ریز مخارج، بودجه، بدهیها و… نیاز دارد. مدیران مالی حرفهای که به صورت هدفمند کار میکنند، با چیدن استراتژیهای مناسب و برنامهریزی، سودآوری سازمان را افزایش و هزینهها را کاهش میدهند. در ادامه مهمترین اهدافی که مدیران مالی در سازمان دنبال میکند را نام بردهایم.
مدیریت بودجه
یک مدیر مالی باید مطمئن شود که تمام بخشهای سازمان بودجه کافی (نه کم و نه اضافی) دارند. ایجاد تناسب بین هزینههای مورد نیاز هر بخش و بودجهای که به آن بخش اختصاص پیدا میکند، اولین هدف این پوزیشن شغلی است.
تخصیص سود سهامداران
هدف بعدی که برای پوزیشن مدیر مالی در نظر گرفته میشود، رسیدگی به سهامداران شرکت است. هر سهامدار باید با توجه به خواستهها و حقوق خود، ظرفیت درآمدی سازمان و ارزش سازمان در بازار، سود کافی به دست آورد.
اختصاص دادن این سود به سرمایهگذاران مختلف سازمان جزو مهمترین مبانی مدیریت مالی است. زیرا نارضایتی مدیران، خروج سرمایه از سازمان را به دنبال دارد که منجر به کسری بودجه میشود.
مدیریت سرمایه سازمان
بسیاری از کسب و کارها سرمایهگذاری هم انجام میدهند. یکی از اهداف مدیر مالی پیدا کردن بهترین روش سرمایهگذاری است که در وهله اول ارزش سرمایه سازمان را حفظ کند و در اولویت دوم سودآوری داشته باشد. برخی از سازمانها این کار را به شرکتهای مدیریت سرمایه واگذار میکنند، اما برنامهریزی برای سرمایهگذاری توسط یکی از اعضای سازمان که از فعالیتهای مالی کسب و کار شما اطلاعات کافی داشته باشد، مزیتهای بیشتری دارد.
به طور کلی میتوان گفت اهداف و مبانی مدیریت مالی در ایجاد یک ساختار مناسب که بین سرمایه، هزینهها و بدهیها تعادل ایجاد میکند و سودآوری را به حداکثر میرساند، خلاصه میشود.
اصول مدیریت مالی چیست؟
افراد مختلف اصول مدیریت مالی را به شیوهها مختلفی تعریف میکنند، اما ریشه کلام همه آنها یکی است. این اصول، چارچوب وظایف مدیر مالی را مشخص میکنند. علاوه بر آن، به کمک این اصول میتوان تصمیمهای درستی برای بخش مالی شرکت گرفت.
اولین مورد از اصول مدیریت مالی برآورد سرمایه مورد نیاز در سازمان است. هزینههای یک سازمان با توجه به شیوه کار کنونی و هزینههای آن، استراتژیها و برنامههای آینده و بودجه مورد نیاز برای آنها و پیشبینی سود در آینده تعیین میشود. برآورد هزینهها همیشه به صورت تقریبی صورت میگیرد، اما هرچه این تخمین به واقعیت نزدیکتر باشد، مدیریت بودجه شرکت سادهتر خواهد بود.
اصل دوم مدیریت مالی چیدن ترکیب سرمایهای مناسب برای تأمین بودجه مورد نیاز سازمان است. مدیر مالی باید بررسی کند که سود سازمان چقدر است و چه مقدار از بودجه مورد نیاز را میتوان از طریق درآمد داخلی یا سودی که از سرمایهگذاریها و سهام سازمان به دست میآید، تأمین کرد. در برخی موارد میزان درآمد و سودآوری سازمان برای بودجه مورد نیاز در آینده و اجرای برنامههای توسعه سازمان کافی نیست و باید از بیرون سرمایه جذب شود. برنامهریزی برای جذب سرمایه و میزان سهامی که به سرمایهگذاران جدید تعلق میگیرد یا فراهم کردن پیشنیازهای وام و استقراض، جزو کارهایی است که مدیر مالی باید انجام دهد و سرمایه مورد نیاز را به سازمان وارد کند.
سایر اصول مدیریت مالی شامل تقسیم سود در بازههای زمانی مشخص (معمولا انتهای هر ماه)، برنامهریزی برای سرمایهگذاری و مدیریت جریان نقدینگی سازمان است. فرد فعال در پوزیشن مدیر مالی یک سازمان، بعد از پیادهسازی ساختاری متناسب با اصول مدیریت مالی، باید فعالیتهای مالی شرکت را کنترل کند و مطمئن شود که همه چیز مطابق با ساختار ایجاد شده پیش میرود.
حتما بخوانید: هوش تجاری چیست
کلام آخر: همه اعضای سازمان باید یک مدیر مالی درون داشته باشند!
مدیریت مالی به سازمانها و کسب و کارهای بزرگ محدود نمیشود. افراد برای زندگی شخصی خود هم به این علم نیاز دارند. آنها باید بتوانند بین هزینهها و درآمدهایشان تعادل برقرار کنند، سرمایهگذاری انجام دهند و در صورتی که هزینه زیادی دارند، برنامهای برای تأمین پول داشته باشند.
افرادی که مهارتها و مبانی مدیریت مالی را میدانند، در موقعیتهای شغلی خود هم عملکرد بهتری دارند. به عنوان مثال سرپرست یکی از خطوط تولید در کارخانهای بزرگ را در نظر بگیرید. در نگاه اول به نظر میرسد این پوزیشن شغلی هیچ ارتباطی با مدیریت مالی ندارد، اما زمانی که نوبت به تأمین بوده و برآورد هزینهها میرسد، متوجه میشویم که این سرپرست باید با اصول ابتدایی مدیریت مالی آشنا باشد.
وجود تعادل در بخش مالی یک کسب و کار برای بقا و توسعه سازمان حیاتی است، زیرا تا زمانی که دغدغه بودجه و هزینههای سازمانی را داشته باشید، دیگر به خلاقیت و توسعه بیشتر کسب و کار خود فکر نمیکنید. جریان پول سازمان مانند خون است و به همه قسمتها پویایی میدهد؛ پس مدیریت آن به معنی حفظ سلامت و بقای سازمان است.
در دوره جامع مدیریت کاربردی، ۲۳ قانون و قاعده حرفه ای مدیریت در ایران ارائه می شود که به تنهایی می توانند از شما مدیری برجسته بسازند
مدیریت مالی چیست و چه جایگاهی در کسبوکارها دارد؟
سلامت مالی یک شرکت موضوعی بسیار مهم و حیاتی است. واحد مدیریت مالی در شرکتها با این هدف شکل گرفته که بتواند ضامن سلامت مالی یک کسبوکار باشد. با ما همراه باشید تا با اهداف و وظایف واحد مدیریت مالی در شرکتها بیشتر آشنا شویم.
مدیریت مالی میتواند با حفظ و کنترل نقدینگی یک واحد کسبوکار، آن را به اهداف نهاییاش؛ یعنی افزایش سود و سرمایه، برساند. مدیران مالی در مورد افزایش بودجه و استفاده صحیح از آن، تصمیمگیریهای مالی، بهبود سوددهی، افزایش ارزش شرکت و همچنین افزایش پساندازها، کمک بسیاری به سازمان میکنند. آنها همه پیامدهای احتمالی تصمیمگیریها در مورد سود، نقدینگی و وضعیت مالی شرکت را درنظر میگیرند و بهترین نقشهی راه مالی را برای یک کسبوکار ترسیم میکنند.
اهداف مدیریت مالی
مدیریت مالی بهطور کلی به اموری چون تهیه، تخصیص و کنترل منابع مالی یک واحد اقتصادی میپردازد. از این اهداف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. اطمینان از عرضهی منظم و کافی بودجه برای یک واحد اقتصادی؛
۲. اطمینان از بازگشت سود کافی به سهامداران که به ظرفیت درآمد، قیمت بازار سهام و توقعات سهامداران وابسته است؛
۳. اطمینان از استفادهی بهینه از منابع مالی، بهطوری که بودجهی مختص هر واحد پس از برنامهریزی، با حداکثر ظرفیت و حداقل هزینه مورد استفاده قرار بگیرد؛
۴. اطمینان از امنیت سرمایهگذاری. بهطور مثال، بودجهی شرکت باید در معاملاتی که کمترین ریسک را دارند، به کار برده شود و در نتیجه نرخ مطلوب بازگشت سرمایه به دست آید؛
۵. برنامهریزی یک ساختار درست سرمایه بهطوری که از سرمایه بهدرستی استفاده شود تا بین سرمایه سهامداران و بدهیهای شرکت، تعادل برقرار شود.
اهداف مدیریت مالی را بهطور تخصصیتر میتوان به صورت زیر تعریف کرد:
۱. بیشینه کردن سود
هدف اصلی هر شرکت، سوددهی و حفظ درآمد حاصل از آن است. نرخهای مربوط به حاشیهی سود، روشی برای اندازهگیری مقدار پولی است که شرکت از درآمد یا فروش محصولات خود بهدست میآورد. مهمترین نسبتهای مربوط به حاشیهی سود عبارتاند از:
- حاشیهی سود ناخالص: این نسبت از تقسیم سود ناخالص (قبل از کسر هزینههای عملیاتی و مالیات) بر مبلغ فروش به دست میآید و به ما میگوید که مدیریت در فرایند تولید چقدر توانسته بهطور مؤثر عمل کند و بهای تمام شده را با حفظ کیفیت کاهش دهد.
- حاشیهی سود عملیاتی: این نسبت از تقسیم سود عملیاتی (پیش از محاسبهی بهره و مالیات) بر فروش بهدست میآید. این نسبت نشان میدهد مدیریت مالی چیست؟ که مدیریت شرکت در زمینه کسب درآمد و طراحی عملیاتهای واحد کسبوکار خود چقدر موفق بوده است. در واقع هرچه مقدار این نسبت بالاتر باشد، نشان میدهد که شرکت توانسته روی هزینههای خود کنترل مناسبی داشته باشد. یا اینکه فروش شرکت، بیش از هزینههای عملیاتی، افزایش خوبی داشته است.
- حاشیهی سود خالص: این نسبت از تقسیم سود خالص (پس از کسر کلیه هزینهها و مالیات) بر مبلغ فروش به دست میآید. این نسبت وضعیت نهایی سوددهی یک شرکت مدیریت مالی چیست؟ را برای صاحبان شرکت و سرمایهگذاران و سهامداران مشخص میکند.
با محاسبه و مقایسه این نسبتها میتوان درک خوبی از هزینههای غیرتولیدی و غیرمستقیم مانند هزینههای اداری، مالی و بازاریابی و حتی هزینههای مالیاتی به دست آورد. این مقایسه در تصمیمگیریهای کلان شرکت بسیار تأثیرگذار خواهد بود؛ بهعنوان مثال ممکن است صاحبان شرکت پس از بررسی این نسبتها دریابند که باید استراتژهای بازاریابی خود را به کلی تغییر دهند، یک واحد اداری را منحل کنند یا ساختار مالی شرکت را به کمک مشاوره مالیاتی مؤسسات حرفهای بهگونهای تنظیم کنند که مالیات پرداختی را تا حد امکان کاهش دهند.
۲. کمینه کردن هزینهها
تمام واحدهای کسبوکار با استفاده از مدیریت صحیح میتوانند هزینههای خود را کنترل کنند و به حداقل برسانند. مدیریت مالی به کمک گزارشهای بخش حسابداری، با تشخیص و ارزیابی تمام هزینههای شرکت، هزینههای معقول و مناسب را تعیین میکند. مدیران مالی، چنانچه لازم باشد بهدنبال روشهایی برای کاهش هزینهها هستند و گاهی برنامههای پرهزینه را از شرکت حذف میکنند و از برخی خدمات غیرضروری میکاهند. اگر هزینههای یک شرکت بالا باشد، سود عملیاتی آن بسیار کاهش مییابد و نمیتواند در برابر رقبا به فعالیت خود ادامه دهد.
در سازمانهای بزرگ معمولا یک واحد حسابداری تعبیه شده است که مستقیما با واحد مدیریت مالی در ارتباط است؛ اما کسبوکارهای کوچک و متوسط معمولا برای کاهش هزینهها، خدمات حسابداری و خدمات مالیاتی خود را برونسپاری میکنند. در این حالت بهتر است مؤسسات حسابداری مورد نظر با مدیر مالی شرکت ارتباط بیشتری داشته باشند تا بر فرایندهای سازمان تا حدی اشراف پیدا کنند و گزارشهای مورد نظر را به درستی تنظیم و ارائه کنند.
۳. بیشینه کردن سهم بازار
سهم بازار شرکت با تقسیم «مقدار فروش شرکت در یک دورهی زمانی خاص» بر «کل فروش بازار آن صنعت در همان دورهی زمانی» محاسبه میشود. این نسبت درک خوبی از جایگاه شرکت در کل بازار مربوطه و همچنین جایگاه آن در مقایسه با رقبایش فراهم میکند.
این موضوع در بازارهای رقابتی اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ کوچکترین تغییر در میزان سهم بازار شرکت باید به دقت بررسی شود تا در مورد نحوهی افزایش سهم بازار از طریق کاهش قیمت یا تبلیغات یا مواردی از این دست بهدرستی تصمیمگیری شود.
بعضی از شرکتها برای اطمینان از اتخاذ بهترین تصمیم، از کارشناسان خبرهی مشاوره مالی کمک میگیرند.
وظایف واحد مدیریت مالی
واحد مدیریت مالی در هر واحد کسبوکار باید وظایف زیر را بهدرستی انجام دهد تا وضعیت مالی شرکت در بهترین حالت قرار بگیرد:
۱. برآورد سرمایهی مورد نیاز: مدیران مالی باید برآوردهای لازم بهمنظور تعیین سرمایهی مورد نیاز شرکت را انجام دهند. این امر به هزینه و سودهای پیشبینی شده و برنامهها و خطمشی آینده شرکت بستگی دارد. با برآورد صحیح، میتوان درآمدزایی شرکت را افزایش داد.
۲. تعیین ساختار سرمایه: زمانی که مقدار سرمایهی لازم تعیین شد، در مورد ساختار سرمایه هم باید تصمیمگیری شود. این ساختار، شامل تحلیل داراییها و بدهیهای کوتاه و طولانیمدت است.
۳. انتخاب منابع وجوه نقد شرکت: مدیر مالی وظیفه دارد وجوه نقد اضافی یک شرکت را تأمین کند. این کار از طریق صدور سهام و اوراق قرضه، دریافت وام از بانکها و مؤسسههای مالی و سپردههای عمومی امکانپذیر است.
۴. سرمایهگذاری وجوه نقد شرکت: از دیگر وظایف مدیر مالی، تصمیمگیری در مورد تخصیص وجوه نقد به معاملات سودآور است. بدین ترتیب امنیت و نظمی در مورد سرمایهگذاری و برگشت سرمایه به وجود خواهد آمد.
۵. مدیریت موجودی شرکت: یک مدیر مالی باید موجودی نقد شرکت را به بهترین وجه مدیریت کند. معمولا بخشی از موجودی نقد شرکت به شکل پرداخت حقوق و دستمزد، پرداخت قبوض آب و برق، پرداخت بدهیها، حفظ سهام کافی، خرید مواد اولیه و از این دست موارد، هزینه میشود و مدیر مالی باید تمام این موارد را به خوبی کنترل کند.
۶. کنترل مالی: مدیر مالی شرکت علاوه بر برنامهریزی، تهیه و استفاده از وجوه شرکت، باید روی تمام امور مالی نظارت و کنترل داشته باشد. او میتواند این کار را به وسیلهی تکنیکهایی مانند تحلیل نسبت، پیشبینیهای مالی، کنترل هزینه و سود و دیگر تکنیکها انجام دهد.
سخن آخر
بخشی از کسبوکارها در صنعتشان بسیار موفق عمل میکنند و برخی دیگر با شکست مواجه میشوند. بدترین قسمت آن این است که گاهی پایهگذاران و مدیران اجرایی کسبوکارهای شکست خورده، علت شکستشان را نمیدانند.
دلایل بسیاری برای شکست خوردن یک واحد تجاری وجود دارد. دلایلی مثل؛ عدم برنامهریزی صحیح، اهمیت ندادن به نیاز مشتری، مدیریت ضعیف، نبود سرمایه یا مهارت کافی برای حرفهای خاص و مهمتر از همه عدم مدیریت مالی درست منابع شرکت، که بهتنهایی میتواند موجب شکست یک واحد کسبو کار شود.
بنابراین اگر قصد راهاندازی کسبوکاری را دارید بهتر است از یک موسسه حسابداری حرفهای که در زمینه تحلیلهای مالی هم میتواند شما را همراهی کند، کمک بگیرید تا بتوانید در راهاندازی و حفظ واحد تجاری خود موفق عمل کنید.
بهجای استخدام چند حسابدار و مدیر مالی میتوانید از خدمات تدبیر حساب کمک بگیرید. این مؤسسه همه امور مالی را از ابتدا برای سازمان شما طرحریزی و اجرا و خیالتان را برای همیشه از بابت امور مالی راحت میکند.
برای آشنایی بیشتر با تدبیرحساب روی لینک زیر کلیک کنید.
هشدار! این مطلب صرفا برای آشنایی شما با کسبوکار مهمان منتشر شده است و سایت چطور هیچ مسئولیتی را در رابطه با آن نمیپذیرد. اطلاعات بیشتر
مدیریت مالی به چه معنا است؟ + اهداف و وظایف مدیریت مالی چیست؟
سلامت مالی یک سازمان بسیار مهم است. هدف از تشکیل بخش مدیریت مالی ضمانت سلامت مالی سازمان است. مدیریت مالی با کنترل ورودیها و خروجیها و منابع مالی، سازمان را به سمت سود دهی هدایت میکند. در این بخش تصمیم گیریهای مالی، بهبود سوددهی و پس انداز و هزینهها انجام میشود.
مدیر مالی یک شرکت نقش اساسی و محوری دارد، زیرا این افراد اطلاعات مالی را در قالب ترازنامه و صورت های مالی ارائه می دهند و به برنامه ریزی و بودجه بندی دارایی ها و نحوه کسب و کار می پردازند، به عبارتی دیگر مدیر مالی در واقع مسئولیت سلامت مالی یک سازمان را مورد بررسی قرار می دهد، در نتیجه رشد شرکت به وجود مدیر وابسته است.
مدیر یک شرکت گزارش های مربوط به مسائل مالی و فعالیت های سرمایه گذاری را تهیه کرده و در راستای اهداف مالی بلند مدت به طراحی استراتژی و برنامه می پردازد، علاوه بر آن چه بیان شده است مدیر مالی به اعضای هیات مدیره در تصمیم گیری های سازمان و تجزیه و تحلیل های امور کمک می کند.
رشته مدیریت مالی چیست؟
رشته مدیریت مالی با رشته های حسابداری و اقتصاد ارتباط نزدیکی دارد و مدیران مالی نیازمند درک مهمی از ارتباط این رشته ها می باشند، علم اقتصاد ساختاری را جهت تصمیم گیری در حوزه هایی چون تجزیه و تحلیل ریسک، تئوری قیمت گذاری از طریق روابط عرضه و تقاضا، تجزیه و تحلیل بازده رقابتی و همچنین تصویر کلی از محیط اقتصادی که شرکت ها دائماً تصمیم گیری می کنند و بسیاری از حوزه های مهم مالی را فراهم می کنند، یک مدیر مالی باید ساختار نهادی بانک مرکزی، سیستم بانک های تجاری و ارتباط داخلی بین بخش های مختلف اقتصادی را بفهمد. مدل تصمیم گیری مدیر مالی باید متناسب با متغیرهای اقتصادی از قبیل تولید ناخالص داخلی، تولید صنعتی، درآمد خالص، بیکاری، تورم، نرخ های بهره، مالیات ها و عواملی از این دست باشد و به طور صحیح بکار گرفته شود.
گاهی اوقات حسابداری را زبان مالی گویند، زیرا داده های مالی را از طریق صورت های سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقدی فراهم می آورد. مدیر مالی باید بداند که چطور از این گزارشات در تخصیص منابع مالی شرکت به منظور ایجاد بهترین بازده ممکن در یک دوره بلند مدت استفاده نماید.
رشته مدیریت مالی تئوری های اقتصادی را با ارقام حسابداری و مدیران تمام سطوح شرکت ها اعم از مدیر تولید، فروش، تحقیق، بازاریابی، مدیریت، برنامه ریزی و استراتژیک بلند مدت با یکدیگر مرتبط می کند.
شغل های مرتبط با این رشته شامل؛ مدیر مالی شرکت ها، متصدی امور بانکی، سهامدار، مدیر پورتفولیو، سرمایه گذاری بانکدار سرمایه گذاری و مشاور مالی می باشد.
مدیر مالی عبارت است از؛ مدیریت منابع و مصارف سرمایه ای به نحوی که ثروت سهامداران به حداکثر برسد. منابع همان وام ها یا بدهی هایی هستند که شرکت در اختیار دارد و یا وجوهی که صاحبان سهام به صورت سرمایه در اختیار شرکت قرار داده اند و سمت چپ ترازنامه قرار می گیرند. مصارف نیز خرید دارایی هایی همانند، ( دارایی جاری، دارایی ثابت، سرمایه گذاری و سایر دارایی ها) است که از محل منابع به دست آمده است و سمت راست تزارنامه قرار می گیرند.
اهداف مدیریت مالی چیست؟
اهداف اصلی مدیریت مالی، بکارگیری صحیح مهارت ها است که به کمک این مهارت ها اهداف اصلی شرکت های اقتصادی محقق می شود که در واقع به حداکثر کردن ثروت صاحبان شرکت می پردازد. بخش مالی برای پیشبرد اهداف سازمان و محقق ساختن این اهداف باید به برنامه های زیر عمل کنند:
چنان چه بخواهیم هدف های احتمالی مدیریت مالی را بررسی کنیم، ممکن است با موارد زیر مواجه شویم:
– بقای شرکت در صنعت
– جلوگیری از بروز مشکلات مالی و ورشکستگی
– پیشی گرفتن از رقبا
– به حداکثر رساندن فروش یا سهم بازار
– به حداقل رساندن هزینه ها
– به حداکثر رساندن سود
– به حداکثر رساندن رشد پیوسته سود
این اهداف تنها نمونه کوچکی از اهداف احتمالی است که می توان آن ها را فهرست کرد در ضمن هر یک از این اهداف، مشکلات خاص خود را برای مدیر مالی به همراه خواهند داشت.
حاشیه سود ناخالص
تقسیم سود ناخالص بر مبلغ فروش حاشیه سود ناخالص است که نشان دهنده عملکرد مدیریت در بخش فرآیند تولید است و هزینه تمام شده خدمات یا محصول را با حفظ کیفیت کاهش میدهد.
حاشیه سود عملیاتی
حاصل تقسیم سود عملیاتی بر فروش حاشیه سود عملیاتی است که بیانگر عملکرد مدیریت در زمینه درآمد و طراحی عملیات واحد کسب و کار است که اگر بالاتر باشد یعنی، سازمان روی هزینهها کنترل داشته است.
حاشیه سود خالص
سود خالص را بر فروش تقسیم کنیم تا سود دهی شرکت را برای صاحبان و سهامداران مشخص کند. موارد فوق در تصمیم گیریهای کلان شرکت اثر دارند و با بررسی آن ها استراتژی بازاریابی و بالطبع سازمان تعیین میشود.
کاهش هزینه ها
یکی از اهداف بخش مالی مدیریت هزینههای متداول و جاری سازمان است. در سازمانهای بزرگ بخشی به نام حسابداری در مدیریت مالی در نظر گرفته میشود که که با گزارشهای این بخش این هزینه ها مدیریت میشود و در سازمانهای کوچک خدمات حسابداری برون سپاری میشود.
افزایش سهم بازار
سهم بازار یعنی، مقدار فروش یک شرکت در دوره زمانی خاص بر کل فروش بازار آن محصول یا خدمات در همان دوره زمانی، که درک خوبی از جایگاه سازمان در قیاس با رقبا را ارائه میکند.
به حداکثر رسانیدن سود سهامداران
بسیاری از کار آفرینان بر این باورند در صورتی که درآمد ایجاد کنند و هزینه ها را در سطح پایین نگه دارند،دستیابی به حداکثر ساختن سود، ممکن می شود، اما حداکثر ساخت سود نمی تواند هدف مناسبی باشد، چون سود در کوتاه مدت با سود در بلند مدت تفاوت دارد، مثلاً اگر بنگاه بدون تعمیر مناسب ماشین آلات به کار خود ادامه دهد، در سال جاری هزینه را پایین نگه می دارد و به هدف حداکثر ساختن سود می رسد، اما بنگاه برای این صرفه جویی کوتاه مدت در آینده هزینه پرداخت خواهد کرد یا شرکت ها از طریق افزایش سرمایه یا استقراض، اقدام به سرمایه گذاری هایی می کنند که موجب توسعه شرکت و افزایش فروش و سود آن ها می شود، اما اگر نرخ بازده سرمایه گذاری ها کمتر از هزینه منابع مالی به کار رفته باشد در آن صورت سود هر سهم و در نتیجه قیمت سهام کاهش خواهد یافت.
هدف هیئت مدیره شرکت می تواند در مجموع این طور بیان شود که مدیر مالی باید جهت حداکثر سازی ثروت سهامداران شرکت از طریق دستیابی به بیشترین ارزش ممکن برای شرکت، تلاش کند. حداکثر سازی ثروت سهامداران کار آسانی نیست و مدیر مالی نمی تواند مستقیماً قیمت سهام شرکت را کنترل کند، اما می تواند از طریقی که با اهداف سهامداران سازگار است عمل کند. قیمت های سهام از انتظارات آینده و محیط اقتصادی تأثیر می پذیرد، حتی شرکت هایی با سودهای خوب و روند مالی مناسب نمی توانند همیشه در زمان افت بازار سهام و یا در دوره کوتاه مدت نمایش خوبی داشته باشند.
افزایش ثروت سهامداران به دو روش صورت می پذیرد
1-دریافت سود سهام
2-افزایش قیمت سهام عادی
افزایش ثروت سهامداران به معنای بازدهی ثبت سهام و کاهش قیمت سهام عادی در بازار به معنی بازدهی منفی برای سهام است.
در هر زمان، قیمت سهام هر شرکت یا ارزش بازار نشان دهنده قیمتی است که خریداران حاضر هستند در یک بازار آزاد بابت آن سهام پرداخت کنند، ارزش بازاری سهام سهامداران برابر است با حاصل ضرب ارزش سهام هر یک از سهامداران در تعداد کل. منظور از تعداد کل سهام، تعداد سهامی است که سهامداران دارند.
تعداد کل سهام × ارزش یک سهم= ارزش بازار سهام سهامداران
ثروت سهامداران به دو عامل بستگی دارد: بازده و ریسک
سرمایه گذاران سهام ها را با توجه به سود سهام آتی آن ها در آینده و افزایش بازاری آن سهام خریداری می کنند، ارزش بازار هر سهم برابر است با اندازه گیری میزان رفاه اقتصادی سهام دار.
آیا این بدان معنی است که اگر ارزش سهام بالا برود مدیریت کارش را خوب انجام داده است؟
لزوماً این طور نیست قیمت سهام گاهی اوقات می تواند به واسطه عواملی که خارج از کنترل یک مدیر است تحت تاثیر قرار گیرد. این عوامل شامل: انتظارات با در نظر گرفتن اقتصاد، بازدهی که در سرمایه گذاری های دیگر وجود دارد (مثل اوراق بهادار دراز مدت) و حتی این که چگونه به موسسات و سرمایه گذاری ها نگاه می کنند. این عوامل به وسیله تاثیر بر انتظارات مربوط به جریان پول در آینده و ارزیابی سرمایه گذاران از جریان پول آتی، موجب تغییر در قیمت سهام می شوند.
آیا هدف ما از حداکثرسازی ثروت سهامداران با مسئولیت های اجتماعی شرکت سازگار است؟
در بیشتر موارد جواب بله است با پذیرفتن سیاست های حداکثر سازی ارزش ها در بازار، شرکت می تواند سرمایه جذب کند اشتغال فراهم کند و منافعی به جامعه ارائه دهد. زمانی که مدیران مالی ظرفیت سرمایه گذاری را در یک محصول تعیین می کنند در واقع میزان ریسک، احتمال سود و هزینه را برآورد می کند. اگر سود از هزینه ها کمتر باشد مدیران در آن محصول سرمایه گذاری نخواهد کرد و سرمایه خود را به جای دیگر خواهند برد، این موضوع با هدف افزایش ثروت سهامداران و کارایی اختصاصی در بازارهای اقتصادی در یک راستا است.
وظایف مدیریت مالی چیست؟
مسئولیت مدیران مالی تخصیص جریان های نقدی به دارایی های جاری و ثابت، دستیابی به بهترین ترکیب گزینه های مالی و توسعه یک سیاست تقسیم سود مناسب در زمینه اهداف شرکت است این وظایف به صورت روزانه انجام می شود.
فعالیت روزانه مدیر مالی شامل: مدیریت اعتبارات، کنترل موجودی و صورت وضعیت وجوه پرداختی و دریافتی است.
وظایف کمتر و عادی شامل: فروش سهام، اوراق قرضه، ایجاد بودجه بندی سرمایه و طرح تقسیم سود است.
همان طور که در شکل نشان داده شده، تمامی این وظایف بر اساس تعادل بازده و ریسک شرکت انجام می شود. اولویت بندی ریسک بازده مناسب بایستی با هدف حداکثر سازی ثروت سهامداران تعیین شود.
ریسک، تصمیم ریسک و بازده نه تنها بر اداره عملیات کسب و کار (سرمایه در مقابل نیروی کار یا محصول A در مقابل محصول B)، بلکه بر ترکیب تأمین مالی (سهام در مقابل اوراق قرضه و سودهای انباشته) موثر است.
1.برنامه ریزی مالی
اگر بخواهیم کاری را شروع کنیم باید سرمایه لازم و جزئیات جذب سرمایه را طی یک برنامه به عنوان مدیر مالی برنامهای مشخص کنیم.
2.کنترل فروش و هزینهها
یک مدیر مالی موفق با داشتن فروش واقعی می تواند نیازها را محاسبه کند. برای پیش بینی فروش باید مقدار هزینه برای تولید را محاسبه و همچنین میزان فروش را برای برگشت سرمایه تحت نظر داشته باشد.
3.تامین بودجه
منابع تامین بودجه می تواند دارایی مالکان سازمان، قرض از خانواده و دوستان و وام بانکی باشد که نحوه برگشت سرمایه و جلوگیری از ضرر و زیان از وظایف مهم مدیر مالی است.
4.مدیریت نقدینگی
یعنی نظارت بر ورودی و خروجیهای پول که با بخش حسابداری میبایست تعاملات صورت پذیرد و اگر گزارشهای این بخش حاکی از کمبودی در آینده بود، برای جذب سرمایه میبایست برنامه ای از سوی مدیریت مالی تدوین گردد.
5.بودجه بندی
طرح مالی مقدماتی برای مدت زمان معلوم ( یکساله متداول است) که آن را بودجه گویند. حال در طی سال آن چه که برنامه ریزی شده را با آن چه که در واقعیت است قیاس کرده و اختلافها را بررسی میکنیم و در صورت امکان انحراف ها را پس از شناسایی رفع می کنیم.